Nine - !!! -

278 61 6
                                    

-محتوای خودکشی!-
___________________________________

"من هرشب با روحت میرقصم"

صحبتم رو تموم کردم.

و به اطراف نگاه کردم.

همه جا چشم های اشک آلود می‌دیدم.

و بعد به پایین نگاه کردم.

بدنت رو دیدم.

خوابیده داخل طابوت.

و این لحظه ای بود که بدنم بی حس شد،

رو زانو هام فرود اومدم

و وحشتناک هق هق میکردم

جیمین کنارم اومد.

کمکم کرد بلند شم.

بغلش گرفتم و باز هم گریه کردم.

همونطور که توی بغل تو گریه می‌کردم.

و دقیقا مثل همون شبی که مُردی.

شبی که زندگی خودت رو گرفتی.

اون شب بدترین شب زندگی من بود.

اون شب،

من فریاد کشیدم،

جیغ زدم،

گریه کردم،

و مهم تر از همه

من کسی که عاشقش بودم رو از دست دادم.

و خودم رو سرزنش می‌کنم.

خودم رو بخاطر مرگت سرزنش می‌کنم، جونگکوک.

Dancing with your ghost | TranslatedWhere stories live. Discover now