جانگ کوک. با نیشخند نزدیک تهیونگ شد و زیپ شلوارش رو باز کرد ، بالاخره گیرت آوردم ببر کوچولو فقط دنبال بهونه بودم......
نزدیک تهیونگ شد جوری که دیکش روبه روی پسر کوچکتر بود.
به صورتش نگاه کرد ، چشم های خیس از اشکش و دماغ قرمز رنگش که با مظلومیت بهش نگاه می کرد که از کارش منصرفش کنه اما نمی دونست با اون چشم های مظلوم و معصوم بیشتر ترغیب می کرد به ادامه ی کارش.
"قربان .... لطفاً"
خنده ی عصبی سر داد ، با پوزخند روش خم شد و به موهای قهوه ای رنگ پسر روبه روش چنگ زد .
'چی ؟ تو ازم می خوای بیخیال این قضیه بشم ؟ منو مسخره کردی هیچی نگفتم ، آبروم رو جلوی کلی سهامدار بردی بازم هیچی نگفتم اما می دونی چیه؟ آدم هم ی صبری داره ، صبر من الان به ته خط رفته آقای کیم تهیونگ '
تهیونگ چشم هاش رو از درد بست و بیشتر گریه کرد .
"لطفاً... قربان...من نمی خوام ...بهم...تجاو...."
با پرت شدنش دوباره رو زمین حرفش نصفه موند و به قیافه خشمگین جانگ کوک نگاه کرد .
جانگ کوک دستش رو روی کمرش گذاشت .
'تجاوز ؟ هه نه هنوز اینقدر پست نشدم ! شاید فقط امروز دهنت رو سرویس کردم نظرت چیه تهیونگ ؟ شاید نیاز به ادب داری ، بهت یاد می دم که چجوری با رئیست برخورد کنی '
جانگ کوک دوباره به قیافه تهیونگ نگاه کرد موهاش شلختش روی چشم هاش افتاده بودن و قیافش رو خواستنی تر می کرد ، لعنتی ! حتی با دیدن قیافش آدم قدرت این رو داشت که تحریک بشه .
'نمی خوای شروع کنی ؟ می خوای اخراج شی ؟'
تهیونگ با ترس بلند شد ، اون نباید اخراج می شد چون اگر اخراج می شد دیگه نمی تونست خرج دانشگاه و خونه رو بده دلیل اتفاق امروز هم همین بود با اون حقوق نمی تونست اجرای خونش رو بده و در نهایت آواره ی کوچه و خیابان ها می شد.
با قدم های لرزون جلوی جانگ کوک رفت و به چشم های تاریکش نگاه کرد ، جلوی پاش زانو زد ، دلش برای خودش سوخت که فقط برای چرخوندن زندگیش مجبور به همچین کار کثیفی بشه حالش از این ضعیف بودنش بهم می خورد !
جانگ کوک با رضایت بهش نگاه کرد شلوار و باکسرش رو پایین کشید و با سرش به تهیونگ اشاره کرد که شروع کنه.
تهیونگ چشم هاش رو بسته بود چون اصلاً دوست نداشت این صحنه رو وارد قصر ذهنش بکنه ، با قرار گرفتن چیزی جلوی لبش دهنش رو باز کرد و کلش رو وارد دهنش کرد حدس زدن اون چیز کار آسونی بود .
جانگ کوک با لذتی که از اون حفره بهش داده بود ، سرش رو عقب برد .
تهیونگ آروم خودش رو تکون داد و سعی کرد زبونش کمترین تماس رو با دیک رئیسش داشته باشه .
KAMU SEDANG MEMBACA
💎ღᴰᴼᶜᵀᴼᴿ◢|•sopemin•|
RomansaName: Doctor Garner :daddy king,smut, romance,bdsm, angst Main couple:sope,hopemin,yoonmin,sopemin Said couple:kookv ⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⚫⚫⚫⚫⚫⚫⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐ پسری که برای درمان مادرش پیش پزشکش می رود ........اما خبر ندارد که پزشک بزرگترین ددی است. ⚫هشدار⚫ لطفاً قب...