"Mathilda's curse"
"نفرینِ ماتیلدا"
--------------
شرط آپ پارت بعد : +15 ووتبرف خیلی وقت بود که دیگه نمیبارید اما به جاش، بارونهای سیلآسا آرامش آسمون رو گرفته بودن. ساعت از سۀ صبح گذشته بود و صدای رعد و برقهای سفید و بنفش بیشتر از هر زمانی شهر کوچیک رو میلرزوند. قطرههای سرکش بارون به شیشه کوبیده میشدن و جینایی که هنوز بیدار بود، نمیدونست صدای شرشر آبی که از داخل دیوار میاد دقیقا برای چیه!
روی تختش نشسته بود و دفتر چرمی رو روی پاهاش جا داده بود. نور موبایلش رو، روی دفتری که هنوز کاغذهاش رو لمس نکرده بود انداخت. نمیخواست کسی اون دفتر رو ببینه، اون قدری که حتی خودش هم برای خوندنش دو دل بود!
نگاهی به اطرافش انداخت. صدای نفسهای سنگین بچهها بین صدای بارون و تیک تاک ساعت روی دیوار ضعیف شده بود، اما هنوز به گوش می رسید.لحاف سنگین و کلفت رو روی سرش انداخت و زیرش به همراه گوشی و دفترش پناه گرفت. جلد چرمی و سادهاش رو به خوبی برانداز کرد و بالاخره حاضر به باز کردن دفتر شد.
از همون صفحۀ اول، نوشتۀ اول..." 18 فوریه 2009
امروز توی سلف دانشگاه یه دختره رو دیدم، خیلی خوشگل بود!! فکر کنم از من کوچیکتر باشه. میخواستم باهاش حرف بزنم، ولی ترجیح دادم به چرت و پرتهای جونگده گوش بدم و ساندویچ زبون بدمزهام رو گاز بزنم."اخم کوچیکی کرد، یه خاطره که برای یازده سال پیشه؟! زیادی قدیمی به نظر میرسید اما نمیدونست چرا نتونست چند ورق جلو بزنه تا سریع تر پیش بره!
پس فقط این بار نگاهش رو به پاراگرافی که کمی پایین تر بود داد." 5 مارس 2009
امروز توی محوطه وایساده بودم که دیدمش، البته برای چندمین بار توی همین یه ماه! قراره از طرف دانشگاه چند هفتهٔ دیگه بریم اردو و اون داشت با دوستهاش راجع به همین حرف میزد. اولش نمیخواستم به اردو برم اما وقتی فهمیدم اون میره...پس من هم میرم."" 20 مارس 2009
دو روزه اومدیم اردو. جای قشنگیه البته اگر سکسهای یواشکی دانشجوها رو لا به لای درختها اونم ساعت چهار صبح رو نادیده بگیریم!!! جدا وقتی به خاطر بد خواب شدنم از سوئیتمون اومدم بیرون تا کمی قدم بزنم، توقع نداشتم دامن بالا رفتۀ یه دختر و یه پسری که چسبیده بهش رو ببینم!! و بعدش جوری که انگار کور و کر به دنیا اومدم از کنارشون رو شدم...کثافت!"این دفعه نتونست جلوی لبخندش رو به خاطر توضیحات چانیول بگیره. اون سالی که چانیول ازش نوشته، تقریبا هم سن و سال خودش بود! بیست و چهار یا بیست و پنج سال. دفتر رو ورق زد.
YOU ARE READING
𝐑𝐨𝐨𝐦 𝟒𝟎𝟔
Horror-𝐑𝐨𝐨𝐦 𝟒𝟎𝟔- -اتاق چهارصد و شش- کارکترهای اصلی : پارک چانیول، چوی جینا، بیون بکهیون کارکترهای فرعی : اوه سهون، کریس وو، لالیسا مانوبان، کیم جیسو ژانر : تخیلی-ترسناک، رازآلود، رومنس، اسمات ••𝐈𝐧𝐭𝐫𝐨𝐝𝐮𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧•• کابوسهای سیاه میتونن زندگ...