"The Closed Door"
"درِ بسته"
--------------وقتی پشت میز جا گرفتن، بعد از چند دقیقه مرد پیشخدمت تنها غذایی که اون ساعت آماده بود رو براشون اورد، سوپ شیر.
چانیول اون مرد چهارشونه رو تا زمانی که تنهاشون بذاره با چشمهاش دنبال کرد و در آخر، به جینا لبخندی تحویل داد. جینا سوپش رو مزه کرد و از طعم خوبش با رضایت انگشت شستش رو بالا اورد.
همون طور که با قاشق سوپ داغ رو هم میزد گفت : "دیگه باید برگردم پیش بچهها."
چانیول به بشقاب خودش خیره شد : "باشه، بهتره خیلی هم تنهاشون نذاری!"
جینا کمی حساس و مردد به نظر رسید : "چطور؟"چانیول سرش رو بالا گرفت تا جواب سر سریای به دختر بده اما با دیدن کسی که داشت وارد سالن میشد، زبونش بند اومد.
قاشقش ناخواسته از دستش رها شد و با صدا توی بشقابش فرود اومد.
جینا اخم کوچیکی کرد و خواست به پشت سرش نگاهی بندازه تا دلیل وحشت چانیول رو پیدا کنه اما چانیول خیلی سریعتر بود.
لگد آرومی به پای جینا پروند و زیر لب غرید : برنگرد، برنگرد. اصلا نگاهش نکن...خواهش میکنم...."جینا میتونست صدای قدمهایی که داشتن نزدیک و نزدیکتر میشدن رو به راحتی بشنوه.
با صدای آرومی پرسید : "مگه کیه؟"
چانیول نگاهش رو به جینا دوخت و زمزمه کرد : "ماتیلدا..."
جینا احساس سرما کرد، سرمایی ناگهانی که بدنش رو لرزوند.
کابوسش اینجا بود...
درست پشت سرش..!دخترکِ وحشت زده کمی خودش رو جمع و جورتر کرد.
ماتیلدا کمی جلوتر رفت و پشت میزی که فقط چندتا باهاشون فاصله داشت نشست.
دستش رو زیر چونهاش زد و با نگاه پر معنیای به چانیولی که متقابلا نگاهش میکرد، خیره شد.
ماتیلدا لبخندی به چانیولِ مات برده زد، دستهاش رو تکون داد و بی صدا لب زد : "از غذایی که گفتم برات آماده کنن لذت ببر."
چانیول نگاهش رو گرفت، تونست جملۀ بی صدای اون زن رو بفهمه.
به سوپ بی رنگ و رو نگاهی انداخت، حس خوبی نمیداد.قبل از اینکه جینا بتونه قاشق پر رو سمت دهنش ببره، چانیول مچش رو چسبید.
سرش رو به دو طرف تکون داد و زمزمه کرد : "بیا..بیا برگردیم بالا."
جینا مخالفتی نکرد، نمیتونست هم در برابر نگاه ترسیدهٔ چانیول مقاومتی برای رفتن نشون بده. همراه با اون مرد از روی صندلی مخملی بلند شد و چانیول، بعد از انداختن نگاه زهراگینی به اون زن، همراه با جینا شتابزده سالن رو ترک کرد.
ماتیلدا پوزخندی زد و به جای خالی جینا خیره شد.
- "خانم...؟"ماتیلدا به طرف مرد پیشخدمت برگشت، دیگه لازم نبود خیلی هم این ظاهر زیبای انسانی رو حفظ کنه. چشمهای سبز خوش رنگش توی سیاهی فرو رفتن و دندونهای تیزش خودنمایی کردن.
با صدای خش داری که هیچ شباهتی به صدای آروم و لطیف ماتیلدا نداشت پرسید : "چی میخوای؟"
مرد قدمی به عقب برداشت : "جینا..."
وسط حرفش پرید : "اون برای توئه، انقدر تو دست و پای من نپیچ!"
YOU ARE READING
𝐑𝐨𝐨𝐦 𝟒𝟎𝟔
Horror-𝐑𝐨𝐨𝐦 𝟒𝟎𝟔- -اتاق چهارصد و شش- کارکترهای اصلی : پارک چانیول، چوی جینا، بیون بکهیون کارکترهای فرعی : اوه سهون، کریس وو، لالیسا مانوبان، کیم جیسو ژانر : تخیلی-ترسناک، رازآلود، رومنس، اسمات ••𝐈𝐧𝐭𝐫𝐨𝐝𝐮𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧•• کابوسهای سیاه میتونن زندگ...