Part 3

409 119 32
                                    

"فلش بک به 28 سال پیش"

هوسوک به دستور الهه ارشد موسیقی بالای سکو کوچیک ایستاد و به الهه ها، استادان و کارآموزای موسیقی که اونجا جمع شده بودند تا هوسوک براشون صحبت کنه نگاه کرد.

گلوشو صاف کرد و با جدیت هر چیزی که از آینده دیده بود رو تعریف کرد:«جانگ هوسوک هستم برترین پیشگوی شهر موسیقی و همونطور که خیلی هاتون منو میشناسید حدود 80 درصد پیشگویی هام تا الان درست از آب بیرون اومده... خب میرم سر اصل موضوع. باید بهتون بگم که قرار یه اتفاق خیلی وحشتناک برای همه ما بیوفته»

نفسی کشید و ادامه داد:«آینده به من نشون داده که قراره یه عده که ضد موسیقی عمل میکنن به اینجا حمله کنن و ما همونطور که میدونید سر چشمه همه موسیقی ها هستیم و اگه شهرمون از بین بره موسیقی توی جهان نابود میشه و کسی ایده ای واسه آهنگ جدید به ذهنش نمیرسه.. اونا با این طرز فکر که ما انسان های زیبا و با استعدادی هستیم در نقش کسایی که میخوان مردم رو سرگرم چیزای بیهوده کنن به اینجا میان و بعد با حرفاشون اعتقادات مردم رو نسبت به موسیقی از بین میبرن که این موجب میشه یاقوت ها و سنگ های جادویی قصر خاموش بشن و یا بشکنن... در واقع با حمله اونا به ما از بین نمیریم بلکه انقدر ماهرانه همه ی ما رو به خواب میبرن که هیچوقت نمیتونیم بیدار شیم... فکر های زیادی کردم برای این مشکل اما هیچ راه حلی نتونستم پیدا کنم. پس همه ما باید منتظر این اتفاق باشیم و به خوابی عمیق فرو بریم»

یکی از کارآموزا در حالی که وحشت زده به هوسوک خیره بود پرسید:«یعنی همه ما میمیریم؟»

_نه اسم اینو نمیشه مرگ گذاشت. فقط قراره توی یخ زندانی بشیم و خواب بریم

دستشو قبل از اینکه کسی سوال دیگه ای بپرسه به معنی اینکه "هنوز حرفم تموم نشده" بالا آورد و ادامه حرف هاش رو زد:«الهه اول موسیقی قدرتش رو توی یه نور جمع کرده و اونو به جایی فرستاده. یه روز اون نور به قلب یه فرزند که توی دنیای تاریک بدون موسیقی زندگی میکنه میره و جالب هست که بدونید با در نظر گرفتن اینکه قدرت الهه موسیقی بدون هیچ خطایی رخ بده تونستم آینده ای رو ببینم. یه شخص بسیار زیبا اون نور رو جذب قلبش میکنه! یکی از ویژگی هاش اینکه عاشق موسیقیه... پس از مدت ها آهنگ خودشو پیدا میکنه و به دنبال ملودی ای راه میوفته که از یکی از ما ها به سمتش میره... اون فرد کامل کننده همه موسیقی هاشه! قبل از اینکه اون شخص رو توی سرزمین ما پیدا کنه عاشقش میشه!»

با لبخند نگاهی به یونگی که هیچ اعتقادی به عشق نداشت میندازه و جوری حرف هاشو ادامه میده که یونگی متوجه شه اون شخص اونه:«عشق اون شخص به یکی از افراد ما و عشقش به موسیقی باعث میشه که سرزمین مُرده ما طراوت دوباره پیدا کنه... اون دو نفر تلاش میکنن که ما رو دوباره برگردونن... اما دیگه نمیدونم که موفق میشن یا نه!»

Prince of MusicWhere stories live. Discover now