Fire Victim Part 17

233 45 39
                                    

خببب خببب توت فرنگیااااااا ما اومدیم با یه پارت دگ هاها
این پارت خیلی خشنه از الان میگم دل ندارید نخونید اگرم دل دارید بخونید
منتظر نظرات و تحلیلای قشنگتونم
ای لاو اوری وان

با حس سوزش دستم چشمامو باز کردم اتاق تاریک بود ، بوی دود سیگار فضارو گرفته بود..

به دستم نگاه کردم که سرم بهش وصل بود
نگاهم توی اتاق چرخید میورو دیدم که لب پنجره روی صندلی نشسته بود و سیگار میکشید
آروم اسمش رو زیر لب زمزمه کردم:
+م... میو...

سیگارش رو لبه پنجره خاموش کرد و برگشت سمتم خبری از میو نبود شخصی که رو به روی من وایساده  بود چمپ بود سمتم اومد و کنار تخت نشست

_بلاخره به هوش اومدی..
+میو کجاست؟
خودمم نمیدونم چرا قبل از هرچیزی احوال میو رو پرسیدم ولی انگار میترسیدم که مثل چند ماه پیش دوباره از دستش بدم...

دستشو روی صورتم کشید و بدون پاسخ به سوالم پرسید:
_درد داری؟
+جواب سوالم رو ندادی..؟
صدام میلرزید انگار ضعف داشتم..
همون لحظه صدای جیغ ضعیفی شنیدم ، نگران به لبای چمپ چشم دوختم تا جواب درستی بهم بده..

چمپ کلافه نفس عمیقی کشید و گفت:
_معلوم نیست کدوم  بدبختیو داره شکنجه میکنه!...
و بعد از روی تخت بلند شد و سرم رو چک کرد همزمان شروع کرد به حرف زدن:

_وقتی بی هوش و با تنی پر از زخم بغل میو دیدمت انگار دنیا رو سرم خراب شد 
خواستم به دکتر زنگ بزنم ولی پشیمون شدم خودم اینو وصل کردم...تب داشتی..

با این که زخماتو ضدعفونی کردم ولی فکر میکنن عفونت داری فردا زنگ میزنم دکتر بیاد ببینتت..
الان بهتر بخوابی..!

+ولی تو میخاستی که....بری

نگاهش توی چشمام دو دو زد و گفت:
_تا وقتی که حالت خوب نشه من هیچ جا نمیرم!

لبخندی از خوبی این پسر روی لبام نشست.
+خیلی ممنونم ازت.
پتو رو روم مرتب کرد و گفت:
_نیازی به تشکر نیست!
و از اتاق بیرون رفت...

کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد..

*میو
بعد از چک کردن وضعیت گالف رفتم تو اتاق و زنگ زدم به لئو بعد از دوتا بوق جواب داد :
-سلام قربان بله؟
+یکیو برام جور کن سریع دختر باشه
-چشم

بعد از نیم ساعت در اتاق زده شد
+بیا تو
دختر آروم درو باز کرد و وارد اتاق شد میو چشمش بهش خورد
همونطور که سرش پایین بود با لحن خشن لب زد :
+زانو بزن

دخترک بیچاره دست و پاشو گم کرد و سریع روی پارکتای چوبی اتاق میو با زانو فرود اومد درد بدی توی زانوهاش پیچید و لباشو کیپ هم کرد که صداش در نیاد ولی قیافش رفت توی هم

میو از جاش بلند شد و با قدم های آهسته دور دختر میچرخید صدای کفشش روی پارکت چوبی اتاقی که توی سکوت بود صدای وحشتناکی رو ایجاد می‌کرد که ناقوس مرگ دخترک رو علنی می‌کرد

Fire Victim (COMPLETED) 🔥Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora