کاور مرگه منه...زیبایی خالصههههه ببخشید منو بریم برای خلاصه
لیام با خانوادهاش به هند مهاجرت میکنه از لندن
جف گوگول مجولی ما...زیر سرش بلند شده و شلوارش دوتا شده مرتیکههههه بوقییییحالاااا اینجا میون این هیاهوهای خانواده یه آشپز جدید استخدام میشه آشپز کیه؟
سروتون قدیر(زین سابق)لیام یه دوست احمق و خنگ و دوست داشتنی داره
پریییییی
اره پری ادواردزه؛ مشکلیههههه؟
من میکسرم پس لطفاً به دخترم چیزی نگید🔪🙂
من شاهد کلی هیت تو کست بودم...پری کوچولوی ما، به لیام میگه زین خیلی دوست داشتنیه هااااا برو تو کارش💅🏽
لیام بعد از حرف پری بیشتر به زین توجه میکنه...
کم کم او ذهنش با زین رویا پردازی میکنه.بعد یه سفر به لندن خالش میفهمه لیام علائم اسکیزوفرنی داره
بعد از اون توهم های وحشتناک لیام شروع میشه
که خوندنشون خالی از لطف نیست
با مدل من آشنا میشوید*نکشیمون جوجو مویز😂💔
والا تا وقتی من اینجوری میرینم به خودم بازم نیست کسی زحمت بکشهبه هرحال
بریم ادامه...این توهمات کم کم بقدری پیشرفت میکنن که مجبور میشن لیام رو بستری کنن
خلاصه: لیام بخاطر بیماریش بستری میشه اما طی اشتباه دکتر توی تشخیص علائم بیماری اونو مرخص میکنن، توی بیمارستان روانی مشکلاتی پیش میاد که لیام این مشکلات رو از چشم زین و خانوادهاش میدونه... میخواد بیخیال بشه اما لیام(لیام) سرزنشش میکنه. لیام خونه رو آتیش میزنه و تمام اعضای خانواده میمیرن طبق قوانین لیام رو بخاطر نداشتن سلامت روانی کامل اعدام نمیکنن اما میفرستنش آسایشگاه روانی لیام از اونجا با کمک به آشنا فرار میکنه. خلاصه فصل اول...و میخوام بگم واقعا بخاطر قلم مضخرفم تو چپترای اول تا فکر کنم پنجم شایدم تا همین چپتر قبلی متاسفم ❤️
اما من واقعا دلم نمیخواد نیکتوفیل ادیت بشه
چون یجورایی بنظرم نگاه کردن به پیشرفتی که داشتم بهم انگیزه میدهتازه من دلم میخواد اون کسایی که نیک رو میخونن با رسیدن به چپتر سیزده، پشماشونو بسپرن به من😂
خلاصه که بیایید براتون خلاصه فصل دوم رو هم بگم
فصل دوم: لیام مشغول کار تو رد رومه و از زندگیش راضیه! اما لیام همیشه حس میکنه یه جفت چشم طلایی همیشه بهش خیره شدن اما اون چیزی راجب اون چشمای نمیدونه زین وقتی ماجرای چشم هارو میفهمه قهر میکنه و میره لیام میفهمه که زین زندست اما دچار مرگ مغزی شده پس همجارو میگرده و در نهایت میفهمه که یه مهندس.....اگه فکر کردید اه
همش اسپویل شد دیگه!!باید بگم شما منو نشناختین نه؟
من آسوده خاطر شمارو رها نمیکنم
من باسن پاره میکنم 😂😂😂مواظب خودتون باشید لطفا قشنگای من
زیباترین لبخندها رو لبتونراستی
بوک سامور این د وودز
ساپورت
سلن(یه بوک به اسممههههه هااااا عاقو)
ترامپولین
ایمپ
لاو اند پین
زد
هورکین
سیم میستیکزرا بخوانید و رستگار شوید 🤝
YOU ARE READING
Nyctophile
Fanfiction*اصلا چرا کشتیش؟ _من کی رو کشتم؟ *لیام پین؛ تو زین مالیک و تمام اعضای خانوادت رو کشتی!! _من این کارو کردم؟ چه...خفن! •liam top •dark ⚠️این داستان شامل محتوای دلخراش است