𝑡ℎ𝑒 𝑐𝑜𝑚𝑝𝑎𝑛𝑦?_8

275 58 84
                                    

"کمپانی رو؟"

taehyung pov

دوباره تمام مسیر برگشت تا به خوابگاه رو طی کردم

وارد خوابگاه شدم و اروم در ورودی رو باز کردم
نگاه سطحی به محیط خونه انداختم تا از خالی بودن سالن مطمعن بشم
دست از برانداز کردن سالن کشیدم و قدمی به سمت اتاقم برداشتم

_تهیونگ!

تا اینکه صدایی ضعیف از پشت سرم شنیدم
دست هام که یخ کرده بودن رو مشت کردم و عضلاتمو سفت کردم

دندون هامو‌ روی هم فشار دادم و به سمت صدا چرخیدم
نامجون بود
لعنتی...حواسش به همه چیز و همه کس بود

flash back

خورشید کم کم داشت جاشو به ماه میداد و هوا کمی تاریک شده بود
قرار بود امشب به بار بریم تا کمی بنوشیم

تقه ای به در زدم و زمزمه کردم

_بیا دیگه...خیلی داری طولش میدی

+خیلی خب اومدم
چند ثانیه بعد در باز شد و جیمین از اتاق خارج شد
حالا جیمین با کت چرم ، شلوار کتان مشکی و ماسکی که زیر چونش بود و عینک به همراه لبخند کمرنگی روبروم وایستاده بودم

به کتش اشاره کردم و بعد کمی مکث حرفمو به زبون اوردم

_این...گرمت نیست؟
برای لحضه ای لبخندش پاک شد و جاش اخم کوچیکی بین ابروهاش نشست

+بده؟برم عوضش کنم؟

_نه نه بیخیال..بریم؟

+هوم

چند قدمی برنداشته بودیم که جیمین فریاد زد

_صبر کن!

دست هامو به طرفش گرفتم و با لحن ملتمسانه ای زمزمه کردم

+اروم تر...چی شده؟
با انگشت شستش اشاره ای به در اتاق زد
_گوشیم...یادم رفت برش دارم...یه دقیقه صبر کن

+خیلی خب...زیاد طولش نده

_باشه!

اهی کشیدم و با پاهام روی پارکت چوبی ریتم گرفتم

_تهیونگ!

هینی از ترس کشیدم
دستمو‌ روی قلبم گذاشتم و به پشت چرخیدم
نامجون مثل همیشه همراه با یه هودی ساده و شلوار جین مشکی تیپ زده بود

_اوه ببخشید که ترسوندمت

+نه نه مشکلی نیست

_جایی قراره بری؟

+چی..نه..یعنی..اره قراره با جیمین بریم یه سر به کمپانی و کار ها بزنیم
نامجون نگاهی سلطی به تیپم انداخت و سرشو تکون داد

_من تازه از کمپانی برگشتم و..همه چی تحت کنترله..فکر نکنم نیازی به رفتن دوباره باشه

+نه نه ما، هم میریم‌ که به اونجا سر بزنیم و هم حال و هوامون عوض بشه
حالات صورتش نشون میدادن که حرفمو‌ باور کرده
همه چی داشت خوب پیش میرفت...

𝑡𝑟𝑢𝑠𝑡 𝑚𝑒/𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘Où les histoires vivent. Découvrez maintenant