part-9

180 64 20
                                    

(شب)
ساعت 12:5

دنیلا:گفتم که من هیچ وقت جنس بد نمیارم..همونایی رو به بقیه می فروشم که خودم قبلا مصرف می کردم..اینم اکستازی اصله تقلبی نیست!

پسره با جدیت به دنیلا نگاه می کنه و بعد که حس می کنه  به اون دروغ نمیگه شماره حساب دنیلا رو میگیره و کارت به کارت می کنه.

پسره: اوکی فقط اون شتو بده به من تموم بشه بره

در همون حال که دنیلا حسابشو چک می کنه
پسره نگاهای تیزی به سر تا پای دنیلا میندازه نگاهش روی رون ها و پاهای بلند دنیلا تا باسنش می چرخید و قصد داشت لمسشون کنه که دنیلا سریع متوجه میشه و دستشو تو هوا میگره.

با چشمای خاکستریش که الان خشم تو اون موج می زد به پسره خیره میشه اکستازی و کارتشو رو تحویلش میده و با همون لحن تند و کنایه آمیزش رو به پسره میگه:

_بهتر که این وقت شب بازیت نگیره هوم؟نظرت چیه قبل از اینکه یه مشت بخوابونم تو صورتت زودتر از اینجا گم شی؟اها اینم بگم که تو چیزی از من نخریدی..متوجه شدی چی میگم دیگه؟!

_ب.باشه بابا اسمی ازت نمیارم

اینو با ترس میگه و بعد اکستازی و کارتشو میذاره تو جیبش و سریع از کنارش رد میشه
دن ابرویی بالا میده تقریبا کنار خوابگاه پسرا ایستاده بود ولی جایی جنسهایی رو می فروخت که تو دید کسی نباشه و مهمتر از اون جایی رو انتخاب می کرد که تو دید دوربین های مدرسه نباشه

در حالی که از کنار ساختمون خوابگاه می گذشت یهو یه نفر از پشت صداش می کنه که با اضطراب به طرف صدا بر می گرده و با دیدن شخص رو به روش نفس راحتی میکشه

لئو: دنیلا اینجا چیکار می کنی؟
دنیلا:می دونی که اگه یه نفر غیر از تو این سوال رو می پرسید با یه جواب متفاوت رو به رو میشد؟پس نپرس این سوالو

لئو: ای نو..به خاطره همین دارم می پرسم.
یهو لئو چشش به پلاستیک کوچولو دست دن میفته،چون سیاه بود داخلش مشخص نبود به خاطره همین با کنجکاوی بیشتر می پرسه:

_قضیه این پلاستیک چیه؟
دنیلا:عام..

دلش نمی خواست به لئو دروغ بگه چون تنها کسی که به کارهاش و حرفاش و رفتارش گیر نمیداد لئو بود..دنیلا هیچ وقت به لئو دروغ نمی گفت و هیچ وقت هم ازش موضوعی رو پنهون نمی کرد به خاطره همین از گفتن هیچ رازی به لئو ترس نداشت.

دنیلا:عام هیچی..چیزی خاصی نیست فقط جنسه.‌..
لئو آبرویی بالا میده و دوباره با کنجکاوی می پرسه:
_منظورت از جنس..
دنیلا:جنس دیگه..اکستازی
لئو:چـــــــــی!!!!!!؟؟؟!!!!!!
دنیلا دستشو روی دهن لئو میذاره و میگه:
_هــــییسس..صداتو بیار پایین الان همه می فهمن خو!!
دنیلا آروم دستشو از روی دهن لئو بر میداره که اینبار آرومتر میگه:
لئو: دنیلا ولی تو ترک کردی مگه نه؟
دنیلا: من مصرف نمی کنم لئو فقط می فروشم
لئو: فرقی نمی کنه هر دو خلاف قوانینه ..اگه بفهمن اخراجت می کنن

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now