جمله آخر هیلی تو گوش دنیل اکو میشد.
"مو قرمزه بی پدر"
آنا خواست دست دنیل رو بگیره و از روی زمین بلندش کنه ولی دنیل دستشو پس میزنه و خودش از روی زمین بلند میشه.
هیلی و دوستاش تمسخر آمیز به دنیل نگاه می کنن، که دنیل موهای قرمزش رو جمع می کنه و با صدای نسبتا آرومی میگه.دنیل: پس دلت میخواد به فاک بری نه؟ اوکی
کت مدرسش رو در میاره و دست آنا میده، آستین پیرهنشم بالا می زنه که باعث میشه همه دانش آموزهای و علل خصوص آنا با تعجب نگاش کنن
آنا: دنیل داری چیکار-هنوز حرفشو ادامه نداده بود که دنیل به سمت هیلی حمله می کنه و گیس و گیس کشی شروع میشه.
آنا: اوه مای *فاک* گااادد!!!
دوستای هیلی سعی میکردن هیلی رو از تو چنگ دنیل در بیارن آما چون زور دنیل بیشتر بود اون ها هم درگیر دعوا میشن و از دنیل کتک می خورن
تو همون لحظه که دنیل هر ستاشون رو کتک میزد، گوشیش که تو کتش بود شروع می کنه به زنگ خوردن و آهنگ UP از کاردی بی که زنگ گوشیش بود پلی میشه.
دانش آموزها دعواشون رو با اشتیاق نگاه می کنن و شروع می کنن به تشویق کردن که
تو همون حال آنا دستپاچه میشه و نمی دونست دقیقا باید چیکار کنه، به گوشی دنیل که همچنان زنگ می خورد نگاه می کنه و با خودش تو ذهنش میگه"اوکی؟ چیکار کنم الان، آیا باید به مدیر خبر بدم، یا سعی کنم جلوی دنیل رو بگیرم یا گوشیش رو جواب بدم؟؟؟ اگه برم جلو و بخوام جلوش رو بگیرم ممکنه منم کتک بخورم اون وسط"
بعد از کلی فکر کردن از دانش آموزها فاصله میگیره و یه گوشه خلوت میره و گوشی دنیل رو جواب میده.
آنا: عام سلام..
تام: دنیل بعد از مدرسه وقتم خالیه، ساعت 11:00 شب، می تونی اون موقع کنار ماشینم حضور داشته باشی؟ الان تقریبا تو راهم برای تمرین والیبالآنا: عام..من آنام..دنیل یکم سرش شلوغه...
تام تعجبی می کنه و از پشت خط میگه.
تام: عام اهان که اینطور، میشه بعدا بش خبر بدی که با من تماس بگیره؟
آنا: عام بله البته"زنیکه بچ!!!!!!"
صدای یکی از اونها از دور میاد که تام با شنیدن صدا میگه.
تام:این صدای کی بود؟ همه چیز رو به راهه آنا؟ چرا اطرافت این قدر شلوغه؟
آنا به دخترا که همچنان دعوا می کردن نگاهیی میندازه و بعد لبخند احمقانه ای میزنه و همونطور که گوشی رو دستش گرفته بود به تام میگه.
آنا: آره آره همه چیز اوکیه، فقط یکی از دانش آموزها کتابش رو گم کرده الان هم عصبیه داد و بی داد راه انداخته ، منم دیگه باید قطع کنم، شرمنده، بوس، بای بای ههه..
YOU ARE READING
ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉
Teen Fictionسیرین دختر دوتا از سلبریتی های هالییودی برای بر آورده کردن ارزوش به عنوان یه خواننده و ترانه نویس و چون قصد نداره از شهرت پدر و مادرش استفاده کنه مجبور میشه از یه هویت جدید استفاده کنه اما وقتی به مدرسه شبانه روزی موسیقی ملحق میشه و اونجا یه گرلبن...