دوباره و آهسته آهنگ تولد رو براش میخونن، دنیل طول وقت با ذوق لبخند میزد، بعد از اینکه تموم میکنن خواست شمع ها رو فوت کنه که سیرین جلوش رو میگره و میگه
سیرین: صبر کن!!!
دنیل منتظر نگاش میکنه که ادامه میده.سیرین: اول یه آرزو بکن.
دنیلا چشماش رو میبنده و بعد از اینکه آرزشو میکنه شمع ها رو فوت میکنه و بقیه براش دست میزننچندتا عکس با همدیگه میگیرن و بعد که کارشون تموم میشه مینهو میپرسه.
مینهو: راستی چی آرزو کردی؟
همون لحظه ریجی ضربه ای به سر برادرش وارد میکنه و جدی میگه.ریجی: احمق نشو!! اگه آرزوش رو بگه دیگه بر آوروه نمیشه!
مینهو خواست جوابش رو بده که دنیل زودتر و با خونسردی میگه.
دنیل: عح من به این خرافات باور ندارم به هر حال، آرزو کردم گروهمون پیشرفت کنه و در آینده به اوج برسه و افراد معروفی باشیم.
آنا که مثل همیشه احساساتی میشد اشکاش رو پاک میکنه و با لبخند میگه.
آنا: این خیلی آرزوی قشنگی بود دن.
یوکی: راستی لئو کجاست؟ ویولت..لئو..
همه منتظر به تام چشم میدوزن(از اونجایی که تام با لئو خیلی صمیمیه).تام: عام..نمیتونه بیاد، به خاطره تصادف دست و پاش آسیب دیدن.
یوکی: چی؟؟! کی؟!!
آنا: وااایی!! حالش خوبه؟
تام: آره آره خوبه، فقط باید یکم استراحت کنه، ویولت هم اونطور که فهمیدم به خاطره پدر بزرگش چند روزی نمی تونه بیاد مدرسه..همون لحظه صدای زنگ گوشی دنیل(که به تازگی یکی از آهنگای نا جور جدید کاردی بی بود) به گوش میرسه کیک رو دستش گرفته بود که اون رو تحویل سیرین میده و گوشیش رو از جیبش در میاره.
لئو: هی!! از اونجایی که نتونستم بیام گفتم بذار تماس تصویری بگیرم، تولدت مبارک دن!! واقعا شرمنده که کنارت نیستم.
دنیل لبخندی میزنه و به شوخی میگه.
دنیل: کادوم کجاست؟!! من بدون کادو عذر خواهیت رو قبول نمیکنم!!!
لئو: عاو؟! فکر میکردم تام تا الان کادوم رو دست رسوند.
دنیل با تعجب به تام که به اون لبخند میزد نگاه میندازه، یک جعبه کوچیکی از پشت سرش در میاره و جلو دنیل میگره.
دنیل به گوشیش خیره میشه و از لئو با کنجکاوی میپرسه.
دنیل: این چیه؟
لئو: بازش کن و ببین، امیدوارم که خوشت بیاد.دنیل با کنجکاوی زیاد جعبه رو از دست تام میگره و بعد از اینکه اون رو باز میکنه، چشماش به شدت باز میشه و از شدت شوک میگه.
دنیل: این..
لئو: آره آره خودشه.
YOU ARE READING
ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉
Teen Fictionسیرین دختر دوتا از سلبریتی های هالییودی برای بر آورده کردن ارزوش به عنوان یه خواننده و ترانه نویس و چون قصد نداره از شهرت پدر و مادرش استفاده کنه مجبور میشه از یه هویت جدید استفاده کنه اما وقتی به مدرسه شبانه روزی موسیقی ملحق میشه و اونجا یه گرلبن...