********
اِما: آرومتر..ریجی..
ریجی در حالی که روش خیمه زده بود لباش رو می بوسه و بعد نفساش رو با صدا بیرون میده و پاهای همون دختر که اسمش اِما بود رو عقب میده که باعث میشه بیشتر پاهاشو باز کنه.
مینهو: ری!!!! باید یه چیزی رو بت-
با باز کردن در اتاق و دیدن برادرش و همون دختره جملش نصفه باقی می مونه..
سریع از هم جدا میشن و اِما سریع شرتشو بالا میکشه و رو به ریجی میگه
اما: تو گفتی کسی این ساعت نمیاد اتاق! همونطور که زیپ شلوار و کمربندش رو می بست جواب میده
ریجی: همه دانش آموزها تو سالن اجتماعات بودن فکر نمی کردم این کسخل این موقع پیداش شه
دختره سریع خودشو جمع و جور می کنه و از کنار مینهو رد میشه و از اتاق بیرون میزنه که
ریجی سریع به طرف در میره و از همون فاصله به اما میگه
ریجی: بعدا به هم دیگه تکست مدیم اوکی؟!
مینهو با بهت به برادرش که فقط شلوار پاش بود نگاه می کنه که ریجی رو به اون میگه.
ریجی: چه مرگته؟
مینهو: تو نمی تونی تو مدرسه سکس کنی
ریجی: عاو؟! اونوقت چرا؟
مینهو: چون خیلی مسخرست که بخوای اولین سکست رو تو مدرسه تجربه کنی، و دلیل دیگشم اینه که اگه یوکی و مامان بفهمین که به جای درس خوندن فقط به فکر تفریحی اعصابشون دوباره خورد میشه
ریجی قهقه ای میزنه و رو به داداشش میگه.
ریجی: یعنی تو الان داری نصیحتم می کنی؟ الان مثلا تو آدم عاقل و مریم مقدس شدی واسه من ؟ یادت رفت که من هر غلطی کردم تو هم کردی؟ تو الان از این زورت گرفته که من وارد رابطه شدم ولی تو هنوز باکره ای
مینهو: ری!! ودفاک؟! دود ،هر کاری که بکنی من پشتتم ازت حمایت می کنم، ولی این-
وسط حرفش میپره و میگه.
ریجی: خیلی خب خفه شو، چرا این موقع برگشتی اینجا؟ مگه جلسه نداشتید؟
مینهو کلافه دستی تو موهاش میکشه و رو به داداشش میگه.
مینهو: کاش تو هم میومدی جلسه، یه اتفاق بدی برای آنا افتاد
ریجی ابروهاشو به هم گره می زنه و همونطور که دوتا دستاش رو روی کمرش گذاشته بود میپرسه.
ریجی: چی شده مگه؟
مینهو تمام ماجرا رو برای داداشش تعریف می کنه که ریجی با شوک به اون خیره میشه و میگه
ریجی: چی؟؟؟!!!!
مینهو: آره!! ما باید کنار آنا باشیم ری، نباید تنهاش بذاریم
ریجی: شوخی می کنی دیگه؟
مینهو: چی؟ نه..من..کاملا جدیم!!
ریجی پوزخندی میزنه و بعد جدی میگه.
ریجی: درک می کنم که آنا خیلی جذابه ولی این حقیقت رو عوض نمی کنه که اون یه ترنسه!! یعنی ممه های عملی، باسن عملی، صورت عملی و خیلی چیزها دیگه! بفهم! اگه ما با اون بگردیم اونوقت شروع می کنن به چرت و پرت گفتن راجب ما، بهتره تا می تونیم ازش دور-
YOU ARE READING
ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉
Teen Fictionسیرین دختر دوتا از سلبریتی های هالییودی برای بر آورده کردن ارزوش به عنوان یه خواننده و ترانه نویس و چون قصد نداره از شهرت پدر و مادرش استفاده کنه مجبور میشه از یه هویت جدید استفاده کنه اما وقتی به مدرسه شبانه روزی موسیقی ملحق میشه و اونجا یه گرلبن...
