part-20

167 58 68
                                    

***********

(روز بعد)
ساعت10:30

سر کلاس نشسته بودن که یهو صدای بلند گو به گوش میرسه

_دنیلا لوینگ به دفتر مدیر لطفا!

همه دانش آموزها به سمتش بر می گردن.
که لیلی میگه
لیلی: باز چیکار کردی؟
دنیل: مگه باید کاری کرده باشم؟؟! ودف
اینو که میگه وسایلش رو جمع می کنه و از کلاس میزنه بیرون، به دفتر مدیر که میرسه بدون در زدن وارد میشه، که منشی رو به دنیل میگه.

منشی: خانم رابرت لطف-
وسط حرفش می پره و میگه.

دنیل: لوینگ* فامیلم خیلی وقته که تغییر کرده و به فامیل مادرم تغییر پیدا کرده

منشی: بله معذرت میخوام،لطفا قبل از ورودتون یکم بیرون منتظر بمونید..

دنیل با اخم نگاش می کنه و بعد غر میزنه.

دنیل : اگه قرار بود منتظر بمونم پس چرا از الان صدام کردید؟

در عین حال یهو در باز میشه و دنیل با یه مرد قد بلند رو به رو میشه.

بازجو: خانم دنیل، لئوناردو پاردس هستم از اداره پلیس

دستشو به سمت دنیل دراز می کنه که به اون دست بده، ولی دنیل همچنان خشک نگاش می کنه و بعد به داخل دفتر نگاه میندازه که متوجه حضور کوپر و خانم پاول میشه.

دنیل: از آشناییتون خوشبخت نیستم، و نمی دونم چرا من رو تو دفتر خواستن

بازجو کشی به صورتش میده و بعد یه نگاهیی به خانم پاول و کوپر میندازه و میگه.

بازجو: میشه لطفا تنهامون بذارید که من راحت بتونم از ایشون سوالاتم رو بپرسم؟

خانم پاول و کوپر سری تکون میدن و از دفتر بیرون میزنن که پلیس از کنار در میره و به سمت داخل اشاره می کنه که دنیل وارد شه،
وقتی که هر دوشون رو کناپه رو به همدیگه میشنن پلیس به دنیل نگاه می کنه و بی مقدمه می پرسه.

بازجو: خیلی وقت بود که قصد صبحت با شما رو داشتم ولی متاسفانه پرونده عقب افتاد و نتونستم ، دو ماه پیش پدرتون بر اثر-

دنیل: خودم خبر دارم و برام مهم نیست،میشه بگی چرا اینجایی و چرا فرستادی دنبالم؟؟

بازجو صرفه ای میکنه و می پرسه.
بازجو: قبل از اینکه پدرتون به قتل برسه، با هم دیداری داشتید؟ یا هر گونه ارتباط، تماس ،پیام، میشه جزئیات رو بم بگی؟

دنیل دوباره با اخم نگاش می کنه و با تندی میگه.

دنیل: میشه بدونم به چی میخوای برسی؟!
بازجو: چرا این قدر عصبی هستید خانم دنیل، من فقط یه سوال ساده پرسیدم.

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now