Season 8 E 12

1.1K 418 387
                                    

⬐━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬎

⤳ season 8 ∗ EPISODE 12

⤳ Name : Devilish life

⤳ Full 107

⬑━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬏

صدای تیک باز شدن قفل باعث شد سرش رو از توی آیپدش بیرون بیاره

نگاهش اطراف چرخید و تازه یادش اومده توی خونه ی دوست پسرش منتظر اومدنش نشسته

آیپد رو قفل کرد و روی میز هل داد و با گذاشتن دستاش روی پشتی کاناپه سرش رو به عقب خم کرد و چشماش رو بست

بکهیون : متاسفم که خیلی منتظر موندی

کمی بین پلکاش رو فاصله انداخت ؛ بکهیون حتی هنوز از راهرو رد نشده و توی سالن نیومده بود که توی خونه و نشسته روی کاناپه ببینتش

نیشخندی روی لب هاش نشست ؛ اون پسر لعنتی باعث میشد هر بار بیشتر حس کنه که چقدر خوبه که تصمیم گرفته همراهش باشه

چانیول : هنوز نمیدونم چرا با این هوش گول کیونگ جو رو خوردی!

با قدمای آروم از راهرو رد شد و نگاهش بالاخره به پسر قد بلندی افتاد که پشت بهش روی کاناپه نشسته بود

بکهیون : خیلی مطمئن نیستم اما حس میکنم اونموقع عقلم دست خودم نبود ... عصبانیت تنها چیزی بود که حس میکردم

چانیول بالاخره تکون خورد و با برگردوندن سرش به دوست پسرش نگاه کرد ؛ عقب تر و دستاش توی جیبش ایستاده بود

نگاهش روی چانیول بود اما چانیول مطمئن بودکه فکر و ذهنش اینجا نیست

چانیول : بیا بشین قشنگ تعریف کن

با صدای چانیول از افکار ش بیرون کشیده شد ؛ هومی کرد و با قدمای بلند سمتش رفت

کتش رو در حالیکه در میاورد نگاهش به آیپد پسر بزرگتر افتاد و دیدن اسم و عکس خودش باعث شد توی ذهنش به این فکر کنه چرا چانیول دنبال ایناست؟ 

هنوز نمیتونست ذهن چانیول رو توی این مورد بخونه

مطمئن نبود که چانیول قراره چیکار کنه؟ قراره تنهاش بذاره یا بمونه کنارش

نفس عمیقی کشید و روی کاناپه تک نفره نشست

بکهیون : چی بگم؟

با کمی جلو کشیدن خودش ، آرنج هاش رو ، روی زانوهاش گذاشت و انگشتاش رو ، توی هم گره زد

چانیول : هر چیزی که هست! هر چی که هست رو بگو

با نفس عمیقی سر تکون داد و دست روی صورتش کشید: همون آدمی که کشتمش ، یکی از دوستای صمیمی بابام بود! میدونی که بابا قبلا فرمانده ارتش بود ، خیلی از این مدل دوست ها داشت و داره اما

مکثی بین حرفاش افتاد و نگاهش به چانیول نشون داد که افکارش خیلی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنه درگیره

• Criminal Minds 🩸Where stories live. Discover now