Season 9 E 15

1.2K 353 94
                                    

╭─────────────╮

⤳ Season 9 ∗ EPISODE 15

⤳ Name: Lost

⤳ Full 126

╰─────────────╯

__________

صدای آیفون باعث شد مسیری که سمت اتاق میرفت رو تغییر بده و با نگاهی به سوهو، قدم‌هاش رو، سمت مانیتورکوچیک آیفون برداره

دیدن زنی که پشت در بود باعث شد ابروهاش بالا بره و نگاه متعجبش سمت سوهویی که هنوز روی کاناپه نشسته بود برگرده

سوهو: کیه؟

کریس: مامانت

نگاهش رو سمت مانیتور برگردوند: و همینطور پدرت!

سوهو آهی کشید و پلک‌هاش رو، روی هم گذاشت: انگار این یکشنبه کلیسا نرفتنای من بالاخره صبرشون رو به ته رسوند

از جا بلند شد: باز کن

کریس با تکون دادن سرش، آیکون آنلاک رو لمس کرد و با قدم‌های بلند خودش رو به در رسوند؛ بازش کرد و توی سالن برگشت

سوهو: میتونی بری توی اتاق... سعی میکنم زودتر بفرستمشون که برن

به میز تکیه داد و نفس عمیقی کشید: نه، میمونم! من و تو باید کنار هم باشیم، حالا هر چی میخوان بگن

سوهو سر تکون داد و توی راهرو نزدیک به در ایستاد؛ دستی توی موهاش کشید و سعی کرد مغزش که درگیر پرونده بود رو جمع و جور کنه تا بتونه با پدر و مادرش گفتگوی درستی داشته باشه

چند دقیقه زمان برد تا صدای کوبیده شدن کفش‌های پاشنه کوتاه مادرش روی سرامیک‌های راهرو، توی گوشش بپیچه

نگاهی به کریس که سمتش نشسته بود انداخت و کریس با پرسیدن حالش باعث شد لبخندی بزنه اما فرصتی برای جواب دادن پیدا نکرد چون صدایی که میشنید درست مقابل در قطع شد و با برگشتن سرش سمت در تونست مادر و پدرش رو ببینه

سعی کرد تا لبخندش رو حفظ کنه و همون لبخند باعث شد زن باهوش مقابلش متوجه بشه که کسی توی خونه هست که علاقه‌ای به دیدنش نداره اما در این زمان خونه‌ی پسرش چیزی شبیه به جنگ بود که دوست نداشت بازندش باشه حتی با اینکه میدونست توی زمین مقابل میجنگه

سوهو: خوش اومدین

لبخندی به پسر مقابلش زد و بدون درآوردن کفش‌هاش جلو رفت: سلام پسرم

پدرش بعد از بستن در، کفش‌هاش رو با دمپایی که کنار دیوار بود عوض کرد و داخل رفت؛ سوهو نمیتونست حس خاصی رو از صورت پدرش که خالی از هر نشونه‌ای بود، پیدا کنه و نمیتونست بفهمه امشب قراره با هر دوشون بحث داشته باشه یا فقط مادرش که مثل شیری زخمی به کریس نگاه میکنه

• Criminal Minds 🩸Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz