لیسا
وسط راه جنی و تهیونگ بازیشون گرفته بود هی ازهم سبقت میگرفتن و بوق میزدن بقیه هم که سوت و دست و جیغ تنها کسی که ی گوشه کز کرده بود من بودم
رزی از تو اینه ی نگاه بهم انداخترزی:هی لیسا چته باز؟
من:هیچیم نیس حوصله مسخره بازی ندارم فقط
جنی:مسخره بازی؟خوبه تو از همه بیشتر شوق و ذوق داشتی
من:بله برا همینم دارم انرژیمو نگه میدارم برای شهربازی
پنجره بغل خودمو وا کردم که سرعت ماشین باعث شد باد شدید بخوره تو صورتم و موهام بهم سیلی بزنن
(موهام بهم سیلی بزنه؟'-' این چیبود)
اعصابم بدتر خورد شد شیشه رو دادم بالا ی حالی ازت بگیرم مستر جئونحدود بیس دیقه بعد رسیدیم
ته بغل جنی راه میرفت جیمینم بغل رز و جین و جیسو هم جلو من راه میرفتن و جیسو دستشو دور بازوی راست جین حلقه کرده بود
کوک داشت میومد سمتم کنارم ک واستاد سریع رومو اونور کردم رفتم جلو دستمو دور بازوی چپ جین حلقه کردم کوکم سرش بیکلاه موند
خوشبحال جیسو کاش من ب جین میفتادم خیلی مهربون و شوخه اونوخ جانکوک...
جیسو جین خندشون گرفته بود از کارم
هرکی رد میشد ی نگا به ما سه نفر مینداخت دوتا دختر که دو طرف بازوی ی پسرو گرفته بودنجین:بح بح دوتا خانم زیبا کنار دستت باشن چه حالی میده
جیسو:رو دل نکنی
جین:ن اوک اوکیم
من:بله بایدم باشی
جین:دلت اومد داداشمو تنها بزاری خدایی؟
من:خیلی نگرانشی خودت برو دستشو بگیر
جین سریع مخالفت کرد
جین:ن ن من جام راحته مرسیمن و جیسو سرمون از رو تاسف تکون دادیم
زیر چشی به کوک نگاه کردم دستاشو گزاشته بود تو جیبش مث مدلا راه میرفت
همه دخترای اطراف داشتن سرودست میشکوندن براش دیدم زیادی داره حال میکنه
جینو ول کردم دست کوک و گرفتممن:اینجارو با شو اشتباه گرفتی ن؟
کوک:چیه نکنه حسودیت شد
من:هه حتما نخیر اومدم از خوشی درت بیارم بیچاره
کوک ی نگا به دستم ک دور بازوش بود کرد
کوک:من ک دارم حال میکنم
بعدم دستشو انداخت دور کمرم که یه نیشگون ریز حسابی از شیکمش گرفتم
لامصب انقد عضله بود فقط پوست اومد زیر دستم ولی همونشم خیلی دردش گرفت چون سریع ولم کردمن:این بخاطر امروز
رزی
رسیدیم شهربازی ولی به توافق نمیرسیدیم که هرکی چه بازی ای کنه
YOU ARE READING
roommate
Fanfictionداستان از اونجایی شروع شد که مجبور شدیم واسه موندن تو اون دانشگاه کوفتی در به در دنبال ی خونه بگردیم میدونین چرا چون اون خوابگاه کوفتی تر ظرفیتش پر شده... هی واسه چی به چهار تا پسر مجرد خونه نمیدن؟؟؟ ی داستان با هشت تا نقش اصلی؟ شایدم بشه گفت عشق به...