⛔I'm Your Karma Bitch

❌🔄•پارت هشتم•

سه مردی که رو به روش ایستاده بودند تمام حواسشون رو به صحبت هاش داده بودند.

"قصد من این که این قلمرو رو جزو ققنوس(اسم باند مافیاییشون) کنم."

در حالی که به نقشه ی روی تخته اشاره میکرد ،رو به سه تن از افرادش توضیح میداد.
با اتمام حرف های چانیول،کای با نگرانی قدمی به جلو برداشت و نظرش رو بیان کرد :"خیلی خطرناک...موقعیت اونها وسط شهرِ و فتح کردنش کار سختی میشه.‌..حتی اگه فتحش کنیم کار رو برای بقیه آسون کردیم."

"اما من فکر میکنم با فتح «گرگ های شهری» انجام دادن معامله ها برامون اسون تر بشه."

فرد دوم کنار کای که اسمش کیم جونگده بود، که اغلب اون رو چن صدا میکردن نظرش رو بیان کرد.

"طعمه کیه چان؟"

برخلاف اون دو نفر،بکهیون سریع رفت سراغ اصل مطلب.
به خوبی خبر داشت که چانیول حرف های بقیه سرش تاثیری نداره و وقتی تصمیمی میگیره ،عملیش می‌کنه.

"خودت هیونگ."

با شنیدن جمله ای که از بین لب های چانیول بیرون اومد ،احساس کرد موهای تنش از هیجان سیخ شدند و صداش از حالت عادی به خاطر هیجانی که داشت کمی بلندتر شده بود.

"واقعا من؟...جووون یه ماموریت دیگه"

خیلی سعی کرد که همون وسط صدتا جیغ از سر خوشحالی نکشه.

"اره...بقیه هم اینجا وایمیسن تا حرکت بدی رو بهشون بگم."

با اخمی بار دیگه به نقشه نگاه کرد.
باید قلمروش رو هر روز بیشتر گسترش میداد.
طوری که برای امپراطوری که ایجاد کرده بود هیچ رقیبی باقی نمیموند.

"بک هیونگ فقط نصف روز تا تولد من مونده چه کادویی میخوای بهم بدی؟ها؟!!..."

"اوه...یادم رفته بود....یه جفت چشم برات آماده کردم."

کای با شنیدن این حرف با کلافگی آه کشید،بکهیون هیچوقت مثل آدم به یکی کادو نمی‌داد،تولد پارسالش هم براش یه دست بریده شده توی جعبه کادو آورده بود.

"بیخیال بک،یه کادوی درست می‌خوام."

"کای درست؟...جای تشکرت؟...من بهترین کادو ها رو به تو میدم اگه بدونی رنگشون چقدر خوشگل...خاک بر سرت."

"همینم کم مونده بود تشکر کنم...بهت فحش نمیدم خیلیه."

"منم موافقم"

"تو خفه کیم جونگده"

"خوب راست میگم،کادو هایی که میدی اصلا خوب نیستن تازه سرشون هم با کارت پستال مینویسی اثر هنری از بیون بکهیون."

"اولم این خودت و کای هستین که با قیافه های بدرد نخوردتون خوب نیستین دوما این کادو ها یه اثر هنرین کجا مثلشون رو دیدین?"