❌🔄•پارت دوم•

417 105 45
                                    


"بیرون"

دو مردی که همراهش بودن سرشون رو تکون دادن و بعد از تعظیم کوتاهی از اونجا خارج شدن.
بعد از خارج شدن فراموش نکردن که در رو پشت سرشون ببندن تا صدا های کمتری گوش هاشون رو اذیت کنه.
چرا ؟
چون اون پسر مو سفید یا بهتر بخوایم بگیم پارک چانیول رهبر ققنوس_ بزرگترین امپراطوری مافیایی کره که توی بی رحم بودن و قدرت حرف اول رو میزد توی شکنجه افراد شوخی بردار نبود
اما خب این شکنجه با قبلی ها زمین تا آسمون فرق میکرد.
آروم به سمت پسر قدم برداشت.
به دلیل غذا خوردن دست هاش رو باز کرده بودند.
زمانی که چانیول روبه روش ایستاد،سعی کرده خودش رو ازش دور کنه اما کشیده شدن زنجیر متصل به پاهاش موفق نبود و همراه با فریادی از درد ،روی زمین به سمت پسر کشیده شد.
چانیول قرصی از توی جیب کتش برداشت و بعد از انداختش تو آب و کمی تکون دادن اون رو جلوی دهن پسرک گرفت.
خب مشخص بود که سهون برای خوردن اون آب که معلوم نیست با چه چیزی مخلوط شده مقاومت میکرد.
اما خب صبر باس ما هم اندازه ای داشت و اون گاهی صبر خیلی کمی داشت.
سیلی محکمی به صورت پسر زد و لحن محکمی گفت
"بخورش"

سهون با خوردن سیلی دوم توی زندگیش از کسی که حتی نمی‌شناختش و اولین بار بود ملاقاتش میکرد ،به جای ترس با صورت عصبی به پسر زل زد.
چانیول با دیدن حرکت پسر کوچکتر پوزخندی زد و بعد از برداشتن کلتی از جیب کتش و گذاشتنش روی پیشونی پسر این بار با لحن جدی تری لب زد .

"انتخاب با خودت یا بخوریش ...یا بمیری"

قصدش مقاومت بیشتری بود اما با دیدن نگاه جدی پسر بزرگتر ،مقاومت رو کنار گذاشت.
بدون هیچ حرفی بطری رو ازش گرفت و اون رو سر کشید.
فعلا قصدی برای مردن نداشت.
بعد از چند دقیقه کل بدنش داغ شده بود و گونه‌ هاش قرمز شده بودن.
چانیول پوزخندی به قیافه ی درمونده ی پسر مقابلش زد و دستش رو سمت سینه های پسر برد و برای اذیت کردنش کمی اون ها رو لمس کرد.

"باید خودت رو توی آینه ببینی...شبیه یه هرزه ی لعنتی شدع که تشنه ی سکس."

و بعد پسر کوچکتر رو توی موقعیتی قرار داد که پایین تنه اش پیدا باشه. اما سهون فقط با نفس های سنگینی که ناشی از اثرات دارو بود ساکت مونده بود.
هجوم خون توی پایین تنش رو حس میکرد و فقط احتیاج داشت یکی عضو لعنتیش رو لمس کنه.
خب این کار رو چانیول براش انجام داده بود اما طوری عضو رو توی دستش گرفته بود که انگار میخواست از جا بکنش.

"آاااخخخ"

سهون از درد فریاد کشید اما چانیول بی توجه بهش شروع به تکون دادن عضوش کرد.
میخواست رنجش بده.
درد داشت اما این درد نتونسته بود واکنش اون داروی لعنتی رو کمتر کنه بی اراده ناله ی خفه ای سر داد.با اینکه سعی کرد سکوت کنه و برای حفظ غرورش دیوار محکمی واسه خودش بسازه که صداش به بیرون نرسه ولی بدنش بهش خیانت کرد.اون مثل فاحشه ای شده بود که از سر لذت ناله میکرد ولی تنها حسی که اون داشت درد بود.
چانیول دستگاه شوکر رو به سینه ی سهون زد.

⛔I'm Your Karma BitchDonde viven las historias. Descúbrelo ahora