⛔I'm Your Karma Bitch

❌🔄•پارت نهم•

با دستش گردن چانیول رو گرفت و صورتش رو به خودش نزدیک تر کرد.
اما زمانی که متوجه ی این شد که چانیول به بوسه اش پاسخ نمیده ،بوسش رو قطع کرد و سرش رو کمی از صورت چانیول فاصله داد و در حالی به چشم هاش زل زده بود لب زد:

"چرا کاری نمیکنی؟"

"انتظار داری جوابت رو بدم؟"

با حرف چانیول،برای لحظه ای لرزید.
به دلیل سرما بود؟!
یا حس مچاله شدن قلبش؟!

اما بی‌خیال فکر کردن درباره. ی دلیل لرزشش شد.
و نگاهش رو به صورت چانیول داد.
اون پسر مو سفید اولین کسی بود که ردش کرده بود ،هیچ کس دربرابر جذابیت هاش مقاومت نشون نمی‌داد.

"من جذاب نیستم؟"

"مگه یه مرد باردار هم جذاب به نظر میرسه؟"

با ناباوری ابرویی بالا فرستاد.
کسی داشت این حرف رو میزد که خودش عامل بارداری سهون بود.
یک ذره احساس توی این آدم وجود داشت؟!

"یعنی تو یه ذره تحریک نشدی؟"

"نه"

"خب ...یه شرطی بزاریم،اگه تو با کارهای من وسوسه شدی باید کاری که می‌خوام رو واسم انجام بدی."

چانیول با حرف سهون یه تای ابروش رو از سر تعجب و کنجکاوی بالا برد.
این سفید برفی اینقدر جرعت پیدا کرده بود که حالا اون رو به چالش میکشید؟!
این طور که به نظر می‌رسید ،ترس سهون ازش کاملا ناپدید شده بود.
اون عاشق چالش بود پس قبولش میکرد.
با دیدن چهره ی سرکش پسر رو به روش نتونست جلوی خودش بگیره و توی ذهنش از تعریف نکنه.

"اگه تونستی من رو تحریک کنی هرچی خواستی بهت میدم."

"واقعا؟"

سهون با حالت مشکوکی به چانیول نگاه کرد.
اونها وسط جنگل بودن و کسی صدای چانیول رو نمیشنید.اگه دروغ می‌گفت چی؟

"من هیچوقت دروغ نمیگم."

سهون با شنیدن این حرف یه جلمه اومد توی ذهنش

"ولی دوست داری دیگران رو شکنجه کنی."

به آرومی دستش رو روی شونه ی چانیول گذاشت.

"باشه...اگه وسوسه شدی یعنی به من باختی."

سهون بعد از اتمام جملش با عشوه گری تمام یه چشکمی زد که چانیول با دیدنش لرزید.
به این فکر میکرد که سهون با این کارا بقیه رو اغوا میکنه؟
اما چانیول اشتباه میکرد،سهون باهوش تر این چیزا بود.
به سرعت توی بغل چان نشست،انگار میترسید چانیول طفره بره.
به محض اینکه چانیول میخواست اون رو هل بده سهون زودتر واکنش نشون داد و دستش رو سمت پایین تنه ی چانیول برد.
به آرومی شروع به لمس پاهای چانیول کرد.
صورتش رو به چانیول نزدیک تر کرد و چیزی توی گوشش زمزمه کرد و با دستش دیگه اش بازوی چانیول رو می‌مالید.