Part 1🤗

1.3K 176 23
                                    


خودش رو روی تخت انداخت و چشماشو بست
حس می‌کرد سرش کلاه بزرگی رفته!
اینکه با مادرش سر گی بودنش شرط ببنده زیادی غیر قابل باور بود...
تازه باید ثابت می‌کرد دوست دختر هم داره!
اینو کجای دلش میذاشت؟
خودش رو جمع و جور کرد و از روی تخت بلند شد
کیفش رو از روی زمین برداشت و با قدم های بلند به سمت در رفت
از پله ها پایین رفت و داشت تو دلش دعا می‌کرد که مادرش رو نبینه اما خب کارما همیشه بر خلاف خواسته اون عمل میکرد و این بار هم از بقیه دفعات مستثنی نبود!
دست مادرش روی شونه اش نشست و فشار آرومی وارد کرد
-عزیزم امید وارم امروز دوست دختر عزیزت رو باهات ببینم!
چشم هاش رو محکم روی هم فشار داد و سعی کرد شونه اش رو از دست مامانش بیرون بیاره
-باشه.
باشه بلندی گفت و سعی کرد با سریع ترین سرعت ممکن از اون خونه جهنمی بیرون بیاد
////////////////
-میتونین برین کلاس تمومه.
استاد بعد از گفتن این حرف دست های کچی شده اش رو به هم زد و خورده گچ هارو از روی دستش پاک کرد
سرش رو روی میز گذاشت و همون لحظه دستی روی شونه اش نشست
-چیشده رفیق؟
سرش رو بالا آورد و به چانگبین نگاهی انداخت
-مامانم منتظره امروز دختری که با توهمات خودم تو ذهنش ساختم رو ببینه اونم درحالی که دوست دخترمه!
چانگبین آهی کشید
-مامان به این باحالی داری اونوقت از پسرا خوشت نمیاد.. من اگر مامانم انقدر پشتمو می‌گرفت و حمایتم می‌کرد حتی شده به خاطرش گی میشدم!
جیسونگ انگشت های کشیده اش رو لای موهای تازه رنگ شده اش کشید
-متوجه نیستی داشتن مامانی مثله مامانم که فوجوشیه و کلا توهم اینو داره که پسرش باید با یه پسر رل باشه،چقدر میتونه مزخرف و ترسناک باشه.
چانگبین آروم خندید و موهای روی پیشونیش رو مرتب کرد
-به نظر من میتونه شیرین هم باشه،یکم روش فکر کن هوم؟
جیسونگ آهی کشید
-دوساله دارم بهش فکر میکنم...من تاپم نمیتونم با یه پسر باشم!
چانگبین با دستش آروم زد تو سر جیسونگ
-ابله مگه کسایی که میخوان با پسر رل بزنن حتما باید باتم باشن؟!
جیسونگ با صورت جمع شده چشم غره بدی به چانگبین رفت وآروم جای ضربه رو مالید
-چه مزخرفی داری میگی؟
چانگبین روی میز نشست و پاهاش رو کنار جیسونگ روی نشیمن گاه گذاشت
-میتونی یه باتم برای خودت جور کنی! بعد دقیقا زمانی که مامانت انتظار داره با یه دختر روبه رو بشه با تویی روبه رو میشه که یه پسر جیگر کنارته!
جیسونگ با تعجب به چانگبین خیره شد
-یعنی میشه؟
چانگبین نیشخند خبیسی زد و سر تکون داد
-ببینم چه میکنی!







های کیوتی هااااااااااااااا
اینم از اولین پارت امیدوارم دوستش داشته باشین🥺❤️
برای آپ قسمت بعدی +10vote🤗🍫

...Where stories live. Discover now