سلام خوشگلاااااااا
بالاخره پارت جدید داریممممممممم
امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد😁🤗🍫مینهو تک خندی زد
-لااقل یکم بیشتر برای کمک کردن بهم پافشاری میکردی شاید اجازشو بهت میدادم!
لبخند بامزه ای زد و بعد از مطمئن شدن از تمیزی شلوارش به سمت جایی که جیسونگ دوییده بود قدم برداشت
/////////
چانگبین خودکارش رو روی دفتر فلیکس گذاشت و سوال دو رو بهش نشون داد
-این سوال رو برام حل کن.
فلیکس لبهاشو آویزون کرد
-هیونگ بوخودا خسته شدم...
چانگبین عینکشو که روی دماغش سر خورده بود و الان به نوکش رسیده بود رو با انگشت بالا داد
-تازه صفحه اول رو حل کردیم.. دو صفحه دیگه مونده
فلیکس دست به سینه شد
-من الان خسته شدم دیگه مخم نمیکشه باید یه چیز شیرین بخورم بعدش میتونیم ادامه بدیم.
چانگبین سری تکون داد
میدونست فلیکس یه کاری رو که بخواد حتما انجامش میده و اگر نخواد بکشیشم انجامش نمیده.
پس تسلیم فلیکس شد و دفتر رو بست
-باشه ولی فقط ده دقیقه.
فلیکس لبخند گنده ای زد و سرش رو تند تند تکون داد
دستش رو وارد جیبش کرد و کیت کت کوچیکی رو از جیبش بیرون کشید
به چانگبین نگاه کرد که هنوز سرش تو کتاب بود
فکر شیطانی ای به ذهنش رسید و باعث شد نیشخند کجی بزنه
-هیونگ؟
-هوم؟
چانگبین بهش اهمیت چندانی نداد و هنوز درحال حل کردن تمرین بود
-نمیتونم اینو باز کنم..میشه برام بازش کنی؟
چانگبین اتودش رو روی میز گذاشت و سمتش برگشت
-فلیکس لطفا وقتی میخوای منم مثله خودت تمرین حل نکنم اینارو بهونه نکن!
کیت کت رو از دست فلیکس بیرون کشید و بازش کرد
به صورت بهت زده فلیکس خندید
-چیه؟
-چطوری فهمیدی؟
چانگبین لبخندی زد و عینکش رو از روی چشمش برداشت
دستش رو لای موهای فلیکس کرد و موهاشو بهم ریخت
-جوجه من تورو کامل میشناسم..پس از این به بعد چیزی که میخوای رو بهم بگو نیازی نیست براش تلاش کنی تا چیزی که میخوای رو بدست بیاری.فقط کافی بود بهم بگی دوست نداری بهت بی توجه باشم.
فلیکس با پایین لباسش بازی کرد
-آخه حس کردم اونجوری لوس میشه!
-عجب...تو و ترسیدن از لوس بودن؟؟!!
کیت کت باز شده رو سمتش گرفت
فلیکس لبهاشو جمع کرد و کیت کت رو از دست چانگبین هیونگش گرفت
-یه جوری میگی که انگار من همیشه لوسم و ناز میکنم!
چانگبین با دیدن جیسونگ که میدویید تعجب کرد
از جاش بلند شد و دست جیسونگ رو گرفت و مانع دوییدنش شد
-چیشده؟
جیسونگ از خستگی و تنگی نفسش روی نیمکت نشست
درحالی که قصدش اصلا نشستن نبود!
-گند زدم چانگبین...
چانگبین هوفی کشید
-خب اونکه کار همیشه اته!
جیسونگ جامدادی فلیکس رو از روی میز برداشت و سمت چانگبین پرت کرد
چانگبین خونسرد با دستش جامدادی رو گرفت و روی میز گذاشت ولی جایی گذاشت که اینبار دست جیسونگ بهش نرسه!
فلیکس خندید و متوجه مینهو شد که داشت وارد کلاس میشد
-مینهو اومد.
جیسونگ با شنیدن این حرف از جا پرید و دوباره شروع کرد به دوییدن!
منهو جلو اومد
-چیشد؟
چانگبین شونه بالا انداخت و دستش رو روی شونه فلیکس گذاشت
-نمیدونم..فقط تا فهمید تو داری میای دویید رفت
مینهو خندید
-منو غیر عمد انداخت زمین الان خجالت کشیده و نمیخواد به روی خودش بیاره...داره ازم فرار میکنه! بالاخره که من یه جا گیرش ميندازم!
چانگبین خندید و سمت فلیکس برگشت
-فلیکس این اولین باره که جیسونگ از یکی اینقدر خجالت کشیده که بخواد ازش فرار کنه! برام عجیبه و جدیده!
-من برم دنبالش ببینم آخرش کجا میتونم گیرش بندازم،فعلا.
فلیکس به چانگبین خیره شد
چانگبین سرش رو جلو تر برد
-به نظرت میتونه گیرش بندازه؟
فلیکس نیشخندی زد و خودکار رو از روی کتابش برداشت
-معلومه!بااینکه هنوز دوساعتم نشده مینهو رو شناختم ولی حس میکنم پای حرفی که زده میمونه پس جیسونگ رو میتونه گیر بندازه.
-فکر کنم دیگه نیازی به تو نداره..
فلیکس اخم هاش رو توهم برد
-منظورت چیه؟
چانگبین کنارش روی نیمکت نشست و انگار که داره مسئله مهمی رو توضیح میده دستش رو دور گردن فلیکس انداخت
-ببین..تو به اندازه چند ساعت نقش دوست پسر قلابی جیسونگ رو بازی کردی درسته؟
فلیکس سر تکون داد
-خب اگر مینهو مخ جیسونگ رو بزنه به نظرت هنوزم به تو نیاز پیدا میکنه؟
فلیکس با مشت روی شونه چانگبین زد
-واو هیونگ عجب مخی داریا!آره درسته...پس بیا به مینهو کمک کنیم چون واقعا دلم نمیخواد دوباره تو اون وضعیت باشم!امیدوارم دوستش داشته باشین کیوتیاااااا
نظر یادتون نره که کلی انرژی بهم میده
شرط پارت بعد +13ووت😇🤗🍫شبتون بخیر کیوتکاااا😴🥰

KAMU SEDANG MEMBACA
...
Romansa🐺🐇🐰🐽🦡🐹🐥🐕🦊 سلامممممممممممممم من کیت کتم و قراره اینجا براتون فیک آپ کنم لطفا هوامو داشته باشین🤗❤️ کاپل اصلی:مینسونگ 🐿️🐇 کاپل فرعی:چانگلیکس و کمی سونگین ژانر:دانشگاهی/برشی از زندگی/فان/اسمات🚫 🐺🐇🐰🐽🦡🐹🐥🐕🦊