Part 3🍫

807 192 40
                                    

سلام
با اینکه به اندازه ووتی که گفته بودم نرسوندین ولی من به خاطر اون چند نفری که مشتاقن و واقعا هم نظر میدن هم ووت امشب آپ کردم
امیداورم شماهم منو حمایت کنین 🍫


خودش رو به جیسونگ که روی میز نشسته بود رسوند
-سلام.
-سلام...اعلامیه رو روی برد دیدی؟
چانگبین سری تکون داد و کنار جیسونگ نشست
-آره ولی به نظرت میتونیم برنده شیم؟
جیسونگ نیشخندی زد
-معلومه که نه!من مطمئنم میتونیم برنده شیم..
خانم کیم که معاون بود همراه با استادشون وارد کلاس شدن
-سلام به همه..
-سلام خانم کیم و آقای چوی.
آقای چوی لبخندی زد
-صبحتون بخیر باشه.خواستم به همراه خانم کیم بهتون اطلاع بدیم برای ثبت نام توی المپیاد ریاضی باید از نمره های قبلیتون استفاده کنین..یعنی کسانی که نمره‌های امسال و پارسالشون خوب بوده توی الویت قرار میگیرن تا حقشون ضایع نشه..کسایی هم که نمره هاشون تعریفی نداره میتونن یه آزمون کوچیک بدن تا شانسشون رو بالا بیارن..
جیسونگ دستش رو روی دست چانگبین گذاشت
-یعنی اگر نمره هامون بد باشه حذف میشیم؟!
چانگبین سریع سمتش برگشت
-تو که ماه قبل جزء 10 نفر اول بودی..دیگه چرا نگرانی؟!
جیسونگ با استرس لبخند زد
-نمیدونم چرا یه حس مزخرفی بهم دست داد..حس دلهره و نگرانی الکی!
خانم کیم دست هاش رو بهم دوبار زد تا توجه همه رو به خودش جلب کنه
-یه خبر دیگه ام داریم..امروز یه دانش آموز جدید بهتون اضافه میشه.امیدوارم باهم خوب باشین و همیشه هوای همو داشته باشین!..عزیزم میتونی بیای داخل.
خانم کیم به سمت در رفت و بعد از باز کردنش این حرف رو به شخص بیرون کلاس گفت
شخصی وارد شد و با کمی دست پاچگی سمت سکو رفت
بالاش وایستاد و سریع تعظیم کرد
-سلام..من لی مینهو هستم... لطفا هوامو داشته باشین
درحالی که سعی می‌کرد لحن پر استرسش رو پشت صدای بلندش قایم کنه بلند بلند خودش رو معرفی کرد و بعد دوباره تعظیم کرد
جیسونگ تک خندی زد
-عجب پسریه.. با اینکه استرس داره ولی بازم با شجاعت خودش رو معرفی کرد..خوشم اومد!
چانگبین هم همین نظر رو داشت
با دیدن پسری که پشت اون فرد وارد کلاس شد نفسش برید
-س. سلام خانم کیم و آقای..چوی.
آقای چوی سمتش رفت
-فلیکس؟ چیشده چرا دیر اومدی؟ چرا نفس نفس میزنی؟
فلیکس روی زانو هاش خم شد و نفس کشید
بعد از چند ثانیه دوباره بلند شد و کیفش رو صاف کرد
-ببخشید گوشیم رو زنگ گذاشته بودم... ولی دیشب خاموش شد و امروز من نتونستم بیدار بشم..
همه کلاس با این حرف و دلیل فلیکس خندیدن
چانگبین با عصبانیت از جاش بلند شد و بعد از برداشتن بطری آبش به سمت فلیکس رفت
-باشه اشکالی نداره میتونی بری بشینی عزیزم.
خانم کیم با مهربونی بهش گفت
همه با بلند شدن چانگبین از جاش خندشون رو قورت دادن و ساکت شدن
چانگبین اول کیف فلیکس رو از روی شونه اش برداشت و بعد بطری آب رو به دستش داد
فلیکس لبخندی زد و بطری رو از دست چانگبین گرفت
دست دیگه چانگبین به پشت کمرش رفت و بهش کمک کرد تا از پله ها بالا بره و سر جاش بشینه
جای همیشگی فلیکس ردیف کناری جایی بود که روبه روی میز چانگبین بود اما اینبار چانگبین اونو برد کنار خودش نشوند
جیسونگ از جاش بلند شد و با برداشتن کیفش میز جلویی همون میز رو برای نشستن انتخاب کرد
خانم کیم سمت مینهو برگشت
-مینهو توام برو جایی که دوست داری بشین.
مینهو سر خم کرد و تشکر کوتاهی کرد
با قدم های آروم سمت میز ها رفت
همه میز هارو رد کرد تا به میز مورد نظرش رسید
کنار میز ایستاد و به جیسونگ خیره شد
-میتونم...اینجا بشینم؟

همون 10ووت شرط آپ پارت بعدیمه
ولی خدایی اگر نرسوندین نمیزارم چون فقط حمایت های شما برام مهمه همونم ازم دریق کنین دیگه برای کی پارت بزارم؟ ☹️

...Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora