¹۫ ּ ⋆𝐂𝐨𝐮𝐫𝐚𝐠𝐞

314 21 7
                                    

"کوک پسر کجا موندی پس؟"
"دارم کفشامو میپوشم."
"داخل ماشین منتظرم."
"اومدم."

دقیقه ای بعد پسر مو قهوه‌ای روی صندلی شاگرد بغل جیمین نشست.
مو بلوند چند دقیقه منتظر موند تا نفس‌های جونگکوک به حالت عادی برگرده.

"چرا دوییدی؟ عجله نداشتیم که."
"میخوام قبل تهیونگ برسیم."
"نگران نباش تهیونگ از همه دیرتر میرسه"
"به هر حال.. میتونی راه بیوفتی"

جیمین نفسش‌رو کلافه بیرون فرستاد و با عوض کردن دنده و فشردن پاش روی گاز، ماشین‌رو به حرکت در آورد.
کی بود که از کراش بزرگ جونگکوک روی تهیونگ خبر نداشته باشه؟ قطعاً هیچکس!
البته خود تهیونگ متوجه این قضیه نبود؛ یا حداقل خودش‌رو به نفهمی میزد.
مو قهوه‌ای دستشو سمت ضبط دراز کرد و با فشار دادن دکمه‌ی مشکی رنگ کنار ضبط، سکوت بین خودش و جیمین‌رو شکست و مشغول زمزمه کردن آهنگ درحال پخش شد.

...

"وای خدا از بس خوردم نمی‌تونم از جام بلند شم!"
"خفه شو و از کاناپه بیا پایین؛ می‌خوایم جرأت حقیقت بازی کنیم جکسون"
چانگبین به پسری که روی کاناپه ولو شده بود، گفت و به سمت آشپزخونه حرکت کرد.
تهیونگ شونه‌ای بالا انداخت و نگاهش‌رو از جکسون که آروم از کاناپه پایین میومد گرفت و با نگاه کردن به رو به روش، با یه جفت تیله‌ی قهوه‌ای مواجه شد.
جونگکوک، سریع نگاهش‌رو از مو مشکی مورد علاقه‌ش گرفت و به چانگبین که درحال نوشیدن آخرین قطره‌های بطری کولا بود داد.
جیمین از جاش بلند شد و لگدی به جکسون که به پایه‌ی کاناپه تکیه داده بود، زد.

"وات؟ جیمین؟ چقدر زور تو این یه وجب قد جمع شده! حالا چته احمق؟"
"دهنتو ببند و مثل آدم بشین تا بازی‌رو شروع کنیم؛ درضمن دیگه بهم نمیگی کوچولو"
"چرا امروز همه دوست دارن خفه شم؟"

جیمین بی توجه شونه ای بالا انداخت و چهار زانو بغل جکسون نشست تا مو قهوه‌ای بتونه پیش کراش عزیزش بشینه.
چانگبین بین جکسون و تهیونگ قرار گرفت و بطری کولا رو چرخوند.
سر بطری طرف چانگبین و ته اون طرف جونگکوک ثابت موند.

چانگبین با لبخندی که هرکدوم از افراد جمع میتونستن شیطنت‌رو از توش تشخیص بدن گفت :
"مکنه‌ی قشنگم، بگو ببینم جرأت یا حقیقت؟"

جونگکوک نامحسوس آب دهنش‌رو قورت داد و گفت :
"اولاً من فقط چند ماه ازت کوچیک‌ترم و دوم اینکه حقیقت‌رو انتخاب میکنم"
"بگو تاحالا چندبار رفتی تو رابطه و چندبار عمل تولید مثل‌ انجام دادی."
"هممون میدونیم من تموم عمرم یه عقاب تنها توی جنگل بودم چانگبین!"

صدای خنده‌ی همه بلند شد.
جیمین باخنده به کمر مو قهوه ای ضربه‌ای زد و ایندفعه، اون بود که بطری‌رو چرخوند.
این‌بار سر بطری طرف جکسون و ته اون طرف تهیونگ ایستاد.

𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞, 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐩𝐢𝐚𝐧𝐨 -completed-Where stories live. Discover now