Introduction

747 86 39
                                    

رنجی بزرگتر از تحمل یک داستان ناگفته در درونت نیست :)
پشت هر آدمی یک داستانی هست و پشت هر داستان یک آدم.
و ما آدم ها، به امید زنده ایم. و چی میشه وقتی که اون امید رو یه جایی توی گذشته جا گذاشته باشیم؟!
چی میشه اگر تنها جایی که میتونیم اون امید رو پیدا کنیم، خاطراتمون باشن. خاطراتی که گاهی مرهم تمام دردهامون میشن و از سختی های این روزمرگی های بی پایان نجاتمون میدن، و گاهی تیزترین نیزه ها رو به سمتمون نشونه میرن....

فقدان وجود او، مرا به پوچی رساند.....
و درست زمانی که در عمق این پوچی سقوط میکردم، تو از راه رسیدی....
و چه زیبا بود لبخند تو....

_____________


سلاااام به همگییی
فووت کردن گرد و غبار*

امیدوارم حالتون خووب باشه 😁😍

خب همونطور که میدونید نوا هستم :)
چند پارت داستان آپ شده بود ولی تصمیم گرفتم آنپاب کنم بعد دوباره تصمیم گرفتم آپ کنم... 😬🙃

قراره منظم آپ بشه ولی شرط ووت داریم.... پس لطفاا باهام همکاری کنین و بهم انرژی بدین منم قول میدم زوود به زود براتون آپ کنم
Promise 😊
ولی جدن قوول قول 😅 نه از اونا که لویی میداد 🥲😔

اونایی که قبلا میخوندن و همراهی میکردن، امیدوارم باز هم دنبال کنید... چپتر های اول ممکنه تکراری باشه، ولی یه سری تغییراتی دادم که حوصله شما هم سر نره...
مرسی که بودین و هستین... دوستون دارممم

به دوستاتون معرفی کنید و کامنت بذارین... من همه رو میخونم و واقعا با هر کلمه ش ذوق میکنم... نوتیف مورد علاقه م شده اون دبیلو واتپد 😅😅

و در انتها

برای عزیزترین هایم...

بهترین روزهای زندگی من کنار شما سپری شد... و شاید نمیتونم دیگه داشته باشمشون، ولی میخوام شده بخشیش رو، بنویسم....
تا ابد، بخشی از روح من با این کتاب میمونه. بخشی که تمامش متعلق به شما هست...
Always in my heart.
Your sincerely N.

All the love
NAVA💚💙

Another Love [L.S]Where stories live. Discover now