"Chapter four"
سلااام سلااام 😁👋
حالتون چطووره؟!😇مرسی که رسوندین ووت و کامنت رو... بووس بهتون.😘😍
یه چپتر خوشگلی براتون نوشتم... لذت ببرین، کامنت و ووت یادتون نره که منم لذت ببرم😜🥰
ووت ۲۵ کامنت ۵۰
برو که رفتیمم😎✌️
_________________________
نایل: محض رضای فاک لویی، تو یعنی نمیدونی امروز چه کلاس هایی داری؟!
با تعجب و کمی عصبانیت گفت و ماشین رو گوشه ای پارک کرد.
لویی: واقعا اهمیت داره؟!
نایل: اوو بله تاملینسون اهمیت داره. نمیخوام اولین ترم دانشگاهت رو مشروط بشی و دوباره مجبور باشی این درسا رو پاس کنی. یه نگاه به خودت بنداز. کجاس اون همه هیجان برای دانشگاه؟!!
لویی: خودت میدونی اون همه هیجان کجاست. پس لطفا جوری رفتار نکن که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و ما همه ادمای قبلی هستیم.
نفسش رو بیرون داد و به پسر شکسته کنارش که با دستبند مشکی رنگش ور میرفت نگاه کرد.
نایل: نه لو، نمیگم اتفاقی نیفتاده. ولی جفتمون میدونیم که بودنِ تو اینجا ارزوی هر دوی اون ها بود. لطفا اینقدر خودت رو اذیت نکن.
لویی دست از سر اون دستبند برداشت و کلافه چشم هاش رو چرخوند... حرفای تکراری .... کاش حداقل مزخرفاتش رو آپدیت میکرد..
لویی:هی باشه.... بسه لطفا... نمیخوام بهش فکر کنم.
من رو برسون دانشکده، تا ببینم باید سر کدوم کلاس فاکی برم.نایل: عالیه چشممم.
با خوشحالی گفت و لبخندی که تمام پهنای صورتش رو پر کرده بود به اون پسر نشون داد. انگار همه دنیا رو بهش داده باشن، صدای موزیکش رو زیاد کرد و راه افتاد.
نرسیده به دانشکده لویی بودن که دختر آشنایی که سراسیمه میدویید و موهاش توی باد میرقصیدن رو دیدن.
لویی: لطفا اونی که فکر میکنم نباش. خواهش میکنممم...
نایل: اون هانا نیست؟! گااااد اون هاناعهلویی دستش رو روی چشماش کشید و از خدا میخواست همونجا بمیره. حوصله این ورژن از نایل رو اصلا نداشت.
چند تا بوق براش زد و کمی جلو تر از دختر، ماشین رو نگه داشت. شیشه رو پایین آورد و عینکش رو از چشم هاش برداشت.
نایل: هی هانا. چطوری؟
هانا: اوو ....هی ...نایل، خوبم ....حال تو.... چطوره؟
همونطور که نفس نفس میزد، بریده بریده گفت.
نایل: من خوبم. کجا میری؟ میخوای برسونمت؟
YOU ARE READING
Another Love [L.S]
Fanfictionما غریبه هایی بودیم که به دوست ها و بعد بهترین دوست ها تبدیل شدیم، حالا یا میتونیم این عشق رو بپذیریم، یا دوباره به غریبه هایی تبدیل بشیم، ولی با هزاران خاطره... تو برای این عشق چقدر میتونی شجاع باشی؟! Cause love, is only for the brave :) ...