part"1

286 78 48
                                    

«زهرآگین »

-جیسونگ... بچه‌ی احمق!

از مانیتور روی فرمان شاهد نزدیک شدن خودروهای پلیس بود؛ وحشت و هیجان توی رگ‌هاش میدوید و هیونجین رو به خنده‌های دیوانه‌واری وامیداشت.

دوباره فریاد زد؛
-جیسونگ کجایی؟ توی دردسر افتادم

صدای گرفته‌ی پسر توی گوش هیونجین پیچید؛
-اینجا راه خروج نداره، مسیر مستقیم رو برو

هیونجین جیغی از روی هیجان کشید؛
-دارم سیصدتا میرم...

جیسونگ سرفه‌ای کرد؛
-بیست ثانیه دیگه، خروجی سمت راست

هیونجین نمای دوربین رو تغییر داد؛ خودروی سایبرتراک پلیس هنوز هم دنبالش بود.

روی فرمان کوبید؛
-هزار و هفت، هزار و هشت، هزار و نه...

اما فریاد جیسونگ، شمارش هیونجین رو متوقف کرد؛
-خط لو رفته، پلیس روی خطمونه

هیونجین به سرعت هدفون قدیمی رو روی گوش‌هاش گذاشت، آنتن اون رو بیرون کشید و میکروفون رو مقابل دهانش قرار داد؛
- جیسونگ؟

بعد از چند ثانیه با پایان خش‌خش‌های آزار دهنده، صدای جیسونگ به گوش رسید؛
-خروجی بعدی از بزرگراه برو بیرون...
جیسونگ فریاد زد؛
-همینه برو بالا

هیونجین به سرعت چراغ‌های خودروی نیسان محبوبش رو خاموش کرد و وارد خروجی شد، سیاهی نیمه‌شب بهترین استتار برای خودروی مشکی رنگ بود.

دیده نشدن چراغ‌های سرخ‌آبی سایبرتراک‌های پلیس توی مانیتور، باعث شد تا هیونجین با خوشحالی روی فرمان بکوبه؛
-آره...

جیسونگ خسته خمیازه‌ای کشید؛
-ازت متنفرم... نیم ساعت از برنامم عقب افتادم!

هیونجین کوتاه خندید؛
-تو هزارسال دیگه‌ام برای آزمون ورودی دانشگاه بخونی بازم قبول نمیشی

صدای کوبیده شدن مشت جیسونگ روی میز چوبی به گوش رسید؛
-دهنتو ببند... هفتصد متر دیگه یه دروازه‌ی بین شهریه که تورو به چهار کیلومتری محل تحویل بار میرسونه، برات بازش میکنم...واردش شو

هیونجین به نشونه اعتراض لب‌هاش رو جلو فرستاد؛
-گفتی دهنم رو ببندم؟ تابستون میای پیشم دیگه... تلافی میکنم هان جیسونگ

جیسونگ به سرعت کُدهای امینتی ساده‌ی دروازه‌ی بین شهری رو شکست. کار ساده‌ای بود؛ دروازه‌های بین شهری، امنیت پایینی داشتن، هر هکر غیرحرفه‌ای هم میتونست اون رمزنگاره.های ساده‌ی عددی، که تقریبا صد سال پیش اختراع شده بودن رو بشکنه، اون هم فقط با چند کلیک ساده!
-آره گفتم دهنت رو ببندی، دویست متر

ده ثانیه بعد، دروازه‌ی نارنجی رنگ، با منظره‌ی دریای مواج، مقابل هیونجین بود. با ورود به دروازه، برای چند لحظه سیستم‌ خودرو دچار اختلال شد؛ نور شدید نارنجی، هیونجین رو وادار میکرد تا چشم‌هاش رو ببنده، از این دروازه‌ها متنفر بود. برای یک دقیقه شرایط عذاب‌آور تونل مکان-مکان ادامه داشت و بعدخودروی نیسان از سمت دیگه¬ی دروازه، خارج شد.

MazeOfMemoriesWhere stories live. Discover now