7

153 59 4
                                    


کلافه برگه هایی که گزارش تمرینات پسراش بود رو روی میز گذاشت تمام برگه ها پر از کلماتی بودن که داشتن پیشرفت تائو رو داد میزدن، تمام استاد هایی که مسئول آموزش شاهزاده ها بودن از شاهزاده اول تعریف می‌کرد و این براش خوشحال کننده بود ولی  تنها یک برگه و فقط یک جمله از تمام فعالیت های شاهزاده دوم بود "ایشون در کلاس ها حاضر نشدن" با انگشت های کشیدش شقیقه هاش رو ماساژ داد و به صندلی تکیه داد.

×چرا اینقدر دردسر سازی بچه.

با تقه هایی که به در خورد صاف روی صندلی نشست و اجازه ورود رو داد، لورا وارد اتاق شد و بعد از تعظيم کردن دسته ای از موهای موج دار طلایی رنگش رو پشت گوشش انداخت.

×اتفاقی افتاده؟

لورا با حرکات اغوا کننده ای به باله ی نارنجی رنگش حرکتی داد و نزدیک تر رفت .

/جونگین گریه کرده.

همین حرف کافی بود تا کریس از جاش بلند بشه و با نگرانی به دختر زیبای روبه روش نگاه کنه.

×چرا؟

لورا به چشم های منتظر کریس نگاه کرد و بعد از زبون کشیدن روی لبهای سرخ شدش جواب داد.

/نمیدونم نخواست منو ببینه ولی از صداش معلوم بود که کل شب رو گریه کرده!

کریس با تموم شدن حرف لورا به طرف در رفت ولی قبل از اینکه کامل خارج بشه دختر ادامه داد.

/فکر میکنم دلیل گریش بخاطر ملاقاتی باشه که داشته.

با ایستادن کریس و دیدن کنجکاویش نیشخندی توی دلش زد و ادامه داد.

×چه ملاقاتی؟

/راستش من دیدم که همسرتون و شاهزاده اول به اتاقش رفتن و—

کریس نزاشت دختر ادامه بده و با اعصبانیت بیرون زد، خیلی سریع راهرو هایی که از جنس طلا بودن رو رد کرد و به اتاق پسر دومش رسید با احتیاط در رو باز کرد و جونگین‌ رو خوابیده روی تخت صدفیش دید نزدیک تر رفت و به رد ابی رنگ اشک ها روی صورت برنزه پسرش خیره شد، خم شد و دستی به موهای بهم ریختش کشید.

همیشه گریه های جونگین ناراحتش میکرد و کاری میکرد قلبش مچاله بشه و تا مسبب گریه های جونگین یا تائو رو مجازات و بعضی وقت ها نابود نمیکرد اروم نمیگرفت و با اینکه الان پسرش بزرگ شده و میتونه مراقب خودش باشه ولی بازم این حس رو بعد از هر بار گریه کردن جونگین تا چند روز داره.


ولی الان دیگه نمیتونست کاری کنه چون ایندفعه همسرش بود که پسرش رو ناراحت کرده و این بیشتر عصبانیش میکرد چون میدونست تمام این رفتار هایی که با جونگین میشه مسببشون کیه ولی نمیتونست بخاطر همسرش کاری کنه اهی کشید و کنار جونگین نشست.

last sin of lustDonde viven las historias. Descúbrelo ahora