زخمهایت هرچقدر عمیق و کاری اما دست زمان التیام است. درد دارد اما باید بگذاری کارش را بکند. تو را شخم بزند و بذر خاطراتی تازه را در خاک مرده تو بکارد. تو دیگر آن آدم سابق نخواهی شد اما لااقل میتوانی زنده بمانی.
YOU ARE READING
𝗗𝗿𝘂𝗴𝘀|𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱|
Short Story"مرا در مکثهای میان کلماتم جستجو کن. در لحظات سکوت. همانجاست که من پنهان شدهام. به دنبالم بگرد، زیر سطرهای کتابهای مورد علاقهام؛ سپس بخوان مرا، از روی شیوایی چشمانم؛ در حکایتهای مجهول. همانجاست که من خواهم بود..." - اینجا جملات قشنگی که خوندم...
ᵈʳᵘᵍ ⁷༄
زخمهایت هرچقدر عمیق و کاری اما دست زمان التیام است. درد دارد اما باید بگذاری کارش را بکند. تو را شخم بزند و بذر خاطراتی تازه را در خاک مرده تو بکارد. تو دیگر آن آدم سابق نخواهی شد اما لااقل میتوانی زنده بمانی.