نا امیدیاش را مثل شناسنامه و تقویم و دستمال و فندک و خودکارش همراه خود به کوچه و بازار میبرد ...
- فروغ فرخزاد
پ.ن:عکسایی که براتون میذارم قشنگه ها
YOU ARE READING
𝗗𝗿𝘂𝗴𝘀|𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱|
Short Story"مرا در مکثهای میان کلماتم جستجو کن. در لحظات سکوت. همانجاست که من پنهان شدهام. به دنبالم بگرد، زیر سطرهای کتابهای مورد علاقهام؛ سپس بخوان مرا، از روی شیوایی چشمانم؛ در حکایتهای مجهول. همانجاست که من خواهم بود..." - اینجا جملات قشنگی که خوندم...
ᵈʳᵘᵍ ⁷⁶༄
نا امیدیاش را مثل شناسنامه و تقویم و دستمال و فندک و خودکارش همراه خود به کوچه و بازار میبرد ...
- فروغ فرخزاد
پ.ن:عکسایی که براتون میذارم قشنگه ها