ᵈʳᵘᵍ ⁹⁷༄

43 3 0
                                    

دوستش داشتم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دوستش داشتم. دوستش داشتم، تا جایی که می ‎توانستم. اما حق با او بود. خوب و کامل او را نشناختم. هرگز آپارتمانش را نخواهم دید، دستپخت مادرش را نخواهم چشید، دوستان مدرسه‌‎اش را نخواهم دید. من هرگز روتختی تختخوابش یا پوسترهای روی دیوار اتاقش را نخواهم دید. من هرگز غذاخوری‎ای را که در آن صبح‎‌ها ساندویچ تخم‌‎مرغ می‌خورد یا گوشه‌‎ای را که در آن‎ جا دوچرخه‌‎اش را دوقفله می‎کرد، نخواهم شناخت.

_امیلی لاکهارت
_ما دروغگو بودیم

𝗗𝗿𝘂𝗴𝘀|𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱|Where stories live. Discover now