me more...

262 38 0
                                    

لباسام رو پوشیدم
کت چرم مشکی،  تیشرت سفید و جین آبی روشن همراه بوت های گنده ی مشکیم
در باز شد و اومد تو
چشمام از شدت درخشندگیش کور شد
دستامو دور کمرش حلقه کردم
+فرشته ی زیبای من
_بریم ددی؟
ابرویی برای حرفش بالا انداختم
+امشب مواظب خودت باش کیتن
خنده ی دلبرانه ای کرد و گفت
+چشم....
از در رفتیم بیرون و به بچه ها پیوستیم و خب ما.....
جلوی این بار وایسادیم ولی اونقدری بزرگ هست که توش گم بشیم
به سمت آسانسور رفتیم و به طبقه ی بالا قسمت وی آی پی رسیدیم
جیمین همون لحظه که از آسانسور پیاده شد با هوسوک هیونگ درحال رقص به جمعیت وسط رفت
@باز هوسوک اهنگ شنید... این جیمینم که طبق معمول محرک هوسوکه
خنده ای به حرف یونگی کردیم
دم گوش کوک گفتم
+چاکلت رقص یا نوشیدنی؟
اونم همونطوری جوابم رو داد
_به نظرم با نوشیدنی خودمونو برای رقص آماده کنیم...
باشه ای گفتم و سمت صندلی ها رفتیم

حدودا بعد شات هشتم کوک تلو تلو خوران دستمو کشید وسط
و خب نمیدونستم ظرفیتش انقدر پایینهدرحالی که تعادل نداشت و هنوز به رقص ادامه میداد دستامو انداختم دور کمرشو باهاش رقصیدم
_ددییییی.... بیا بریم خونه
+مطمئنی هانی؟
_بریممممم
همونطور که کمرشو گرفته بودم رو با نامجون هیونگ بلند گفتم
+کوک رو میبرم خونه هیونگ
سری تکون داد و جین هیونگ رو گرفت تا موهای دختری که به بازوی جون هیونگ دست کشید رو نکشه
_ددیـــــی...؟
+جانم هانی؟
در ماشین رو باز کردم نشوندمش و بعد خودم سوار شدم
دستشو دور بازوم حلقه کرد
_لاو یو ددیـــی
لبخندی زدم
+می مور چاکلت
به سمت خونه رفتیم و در رو باز کردم.....

The Exiled Angel.... Where stories live. Discover now