دو روز از تولد تهیونگ و بد شدن حال جین میگذشت و الان کاملا خوب بود
قرار بود تهیونگ دنبال جین بره تا باهم برن خرید
.
.
جین پیراهن کرمی با یقه باز به همراه شلوار جذب مشکی پوشیده بود و صورت زیباش که بدون ارایش میدرخشید ازش برای تهیونگ الهه ای ساخته بود و مطمئنا تهیونگ با دیدن اون تیپ تهیونگ کشش جان به جان افرین تسلیم میکرد.
برای بیشتر اغوا کردن تهیونگ گردنبد ظریف با نگین خوش تراش ابی رنگ که بخشی از هدیه پیشکشی تهیونگ برای قبول کردن پیشنهاد ازدواجش بود رو هم به گردنش انداخت.
از پله ها پایین رفت و مادرش اونو دید$واو جین میخوای همین اول کاری الفات رو جوون مرگ کنی؟؟
جین خندید
+جوون مرگ که نه ولی شاید بخوام بیشتر اغواش کنماز عمارت بیرون رفت و الفای عاشقش رو دید که به ماشین تکیه زده و با دیدن جین برای دقایقی بهش زل زد و بعد به خودش اومد
-سلام جینی
+سلام تهیونگی
نزدیک جین شد و لباشو بوسید و بعد به لب بالا و پایینش رو چند بار لیس زد و بعد همزمان هردو لبش رو مکید
+اِه....تهیونگ مهلت بده منم میخواستم ببوسمت
-جین بهتره دیگه بالم لب نزنی... دوست ندارم الفا ها نگاهشون رو ابنبات های قرمزم باشه
+یا به لبام نگو ابنبات ؟
-اخه نمیدونی چقدر شیرینهجین با شیطنت پرسید
+حالا چه طعمی داره ؟؟
-اوممم توت فرنگی؟؟؟
+طعم مزخرفیه
-چرا؟من که عاشقشم
+بیا بریم تا دیر نشده کلی کار داریمتو راه تهیونگ همش قربون صدقه جین میرفت و جین از این رفتاراش دیگه داشت حالش بهم می خورد بنظرش تهیونگ به عنوان یه الفا زیادی سافت بود
و دوباره یه تعریف دیگه+عوق
-ته حالت خوب نیست
+من بد نیستم ولی تو فک کنم تو حالت خوب نیست
-من که خوبمجین دستشو دراز کرد و تو موهای قهوه ای تهیونگ کشید و تو دلش برا الفای خنگش غش کرد
+ایگو الفای خنگ من
-یا من خنگم ؟؟؟
+نیستی؟؟؟
-نه کی گفته ؟؟؟
+خب پس ثابت کن، امتحان بعد از ازدواجمون چیه؟؟؟
+فیزیک
+خوبه، اگه فیزیک رو بالای ۸۰ بگیری اقرار میکنم خنگ نیستی
-یا تو توقع داری من دو روز بعد از ازدواجمون برم مدرسه و از اون بدتر برم امتحان فاکی فیزکو بدم؟؟؟
+چه ربطی به ازدواج داره اون یه شبه که جشنه تو یه روز کامل وقت داری درس بخونی
-تو از من ...کیم تهیونگ.... توقع داری روز بعد عروسیمون فیزیک بخونم ؟؟؟
+خب میتونستی قبلا بخونی مثل من که فقط ۳ ساعت روز قبل امتحان میخوام که دورش کنم
-یااا
+همینکه گفتم بعدشم مگه میخوای چیکار کنی که نمیتونی بخونی ؟؟؟تهیونگ چشماشو ریز کرد و سرش رو نزدیک گوش جین برد و گفت
-خودتو نزن به اون راه شاید ....کارای بد؟؟؟و بعد
لیسی به گوش جین زد که باعث شد از خجالت تو خودش جمع بشه
+یا تو الفای بی حیا
-کجا بی حیام چه بخوای چه نخوای ۴ روز دیگه این اتفاق میافته
YOU ARE READING
Blueberry scent
RandomCouple: Taejin,Namjin Genre:romance،omegaverse,mpreg °•○●•°°•○●•°°•○●•° +جناب قاضی الفای من ناتوانی جنسی داره و من به همین علت نمی تونم بچه خودم رو داشته باشم -ما میتونیم یه بچه از پرورشگاه داشته باشیم امگاااا! ^جناب کیم سعی نکنید با...