Death Knell"13"

116 20 6
                                    

سلام ✌🏻😁
.......

نزدیک به دوماه بود که جونگین توی اون باشگاه تمرین می‌کرد

عضله ساخته بود همینطور قدرت مشت ها و هوک هاش زیاد تر شده بود
چون بیخیال کی به تمرین های باشگاه بسنده میکنه

وقتی اوه سهون فهمیده بود جونگین میره باشگاه بهش پیشنهاد داده بود که کیسه بوکسی توی اتاق بزارن و چند تا وزنه و دمبل بخرن تا اون هم یکم تمرین کنه چون توی خونه بیکار موندن داشت اذیتش می‌کرد

سهون خیلی کمتر تلاش می‌کرد تا گذشته رو به یاد بیاره و تلاش های جونگین هم برا صحبت کردن با اوه سهون هم بی نتیجه بود سهون همیشه بحث رو عوض می‌کرد و از خونه میزد بیرون 

اوه سهون خودش میدونست ک اون دیونه ها شاید دوباره برگردن اگر بفهمن کجاس پس هرموقع میرفت بیرون ماسک میزد

سه روز پیش اوه سهون به خواست خودش گوشیش رو روشن کرده بود و اسم اوه سهون رو سرچ کرده بود

فقط چون آخرین باری ک با جونگین بحث کرده بود پسر برنزه جوش آورده بود و داد زده بود که چرا اسم کوفتی اوه سهون رو توی گوگل سرچ نمیکنه

اینکه عکسای خودش اونجا بود باعث شد سردرد عجیبی بگیره و گوشی رو همونجوری همونجا ول کنه و به سمت  مبل هجوم ببره

و جونگین وقتی از باشگاه برگشته بود و صفحه روشن گوشی اوه سهون رو دیده بود لبخندی روی لبهاش نشست و تا آخر شب مهمون لبهاش موند

حتی مشکی هم اون شب پر انرژی بود تنها کسی که درد امانش رو بریده بود اوه سهون بود

چون نمیتونست اون حجم از اطلاعات رو توی مغزش طبقه بندی کنه پس نتیجه گرفته بود با یه قرص خواب خودش رو به آغوش بیهوشی بسپاره

جونگین اتفاقات رو برای مینجر گزارش می‌کرد و وقتی ذوق منیجر اوه سهون رو میدید خودش هم خوشحال میشد

جونگین ستی که داشت با وزنه سه کیلویی میزد رو تموم کرد
مرور اتفاقات این چند روز باعث شده بود ذهنش خیلی درگیر بشه
و یادش رفته بود که صبح وقتی وارد باشگاه شده بود چی شنیده بود

خب انتظار می‌رفت که این باشگاه فقط باشگاه نباشه وقتی وارد شده بود نصف افرادی ک تو باشگاه بودن خونی و زخمی بودن انگاری همشون رفته بودن توی چرخ گوشت

شوکه شده نگاهش به آدمای خونی بود که یهو هااین کشیدش و بردش توی اتاق خودش

( اه چیزی نیس یه دعوای محله ای بوده)

خب اره جونگین عمرا باور کنه یه دعوای محله ای برای اون آدمایی که بالای صد کیلو وزن داشتن باعث می‌شد اینجوری خونی و داغون به نظر برسن

اصلا و ابدا نگران افراد توی باشگاه نبود نگران این بود که ممکنه نفر بعدی خودش باشه

نفس عمیقی کشید هااین باید توصیح میداد وگرنه...
وگرنه چی هیچ غلطی نمیتونست بکنه حداقل تا وقتی اون بازیگر کوفتی توی خونش بود

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 18, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Death knellWhere stories live. Discover now