Jk's pov
کافی شاپ خالی بود از هر مشتری در اطرافمون
نشستیم و به هم دیگه زل زدیم
سکوت بینمون رو پر کرده بود
ماگ قهوه بین انگشتهاش
داشت دستهای من رو گرم میکرد.جرعه جرعه قهوم رو مینوشیدم و زبونم رو میسوزوندم
بهم نگاه کرد، و من، به اون
"متاسفم"
لبخند غمگینی زد "باید باشی"
"ولی این اشتباه تو نیست که پدر و مادرم پیشم نیستن."
YOU ARE READING
Suicide Pact| translated
Fanfiction-Taekook- ده روز مونده قبل از اینکه زمانشون تمام شه؛ بخاطر یه پیمان خودکشی. *ترجمه شده Author: flirtyoongs