Day 5

116 19 0
                                    

Jk's pov

بین دست هاش بیدار شدم
و چشم هاش رو دیدم که باز بود
به اطرف نگاه میکرد

انگار که با خیره شدن به سقف میتونست زندگی شکسته اش رو بفهمه

"تو خوبی؟"

با تمسخر گفت
"کی بودم؟"
شونه بالا انداختم

با چهره تماما جدی بهم نگاه انداخت
"واقعا میخوای بمیری؟"

"نه"
"من فقط نمیخوام زندگی کنم"

Suicide Pact| translated Where stories live. Discover now