جونگ کوک :
با اینکه فقط 4ماه گذشته اما جیمین خیلی تغییر کرده
اگه نمیشناختمش حتما میگفتم یه آلفای اصیل زادست اما قیافه زیبا و فرشته گونش این و تکذیب میکرد
جیمین من... دلربای من همیشه زیبا و فریبنده بود حیف که چشمای کورم نتونست زود تر کشفش کنه+جانگ ؟
از افکارم بیرون اومدم و از آینه جلو ماشین بهش نگاه کردم
_بله قربان
+از خودت برام بگو دوست دارم بیشتر باهم آشنا شیم
_چی میخواین بدونین؟
جیمین دستاشو پشت سرش گره کردو پوزخندی زد
+چیشد که بادیگارد من شدی ؟
چی باید میگفتم ؟همه اینا بخاطر محافظت از تو و بچمونه؟اگه اینو میگفتم هیچ امیدی برای زنده موندن نداشتم چون اون زندم نمیزاشت فعلا باید تظاهر کنم بعدا که به اندازه کافی بهش نزدیک شدم هویت اصلیم و فاش میکنم
_ شما...شخصیت جسور و قدرتمندی دارین برام جالب بود بدونم امگایی مثل شما با بچه توی شکمش چطور انقدر قوی و سر سخته البته یه سری دلایل شخصیم وجود داره که متاسفانه نمیتونم بهتون بگمهومی گفت و نگاهشو به نمای بیرون داد خونسردی که توی نگاهش داشت منو دل سردو نا امید میکرد .وقتی گفت دوست داره باهام آشنا شه خوشحال شدم اما ...هه اون فقط میخواست ازم حرف بکشه
ببینم تا کجا میتونی امتحانم کنی پا به پات میام باهم تو راه سرنوشت قدم برمیداریم مطمئنم نتیجه خوبی برامون داره اگه کنار هم بمونیم و ازهم جدا نشیم
حتی اگه به قیمت جونم باشه از تو محافظت میکنم تا عشق واقعی و نشونت بدم، عشقی که لایقشی"رسیدیم
راننده گفت و وسط یه خرابه ایستاد ،حالا نوبت منه که خودم و نشون بدم با اطلاعاتی که از رئیس باند دارم میدونم چه آدم پست فطرت و کثیفیه اگه جیمین اینجا نبود ،خودم کارو یه سره میکردم حیف که مجبورم از دستورش اطاعت کنم
به محض پیاده شدن از ماشین درو براش باز کردم و منتظر موندم تا اونم پیاده شه
+بروکنار تو دست و پامی
با لحن جدی گفت و منو به طرفی هل داد ،بعدم وارد اتاقک شد که بدون معطلی پشت سرش راه افتادم و همراهیش کردم حس خوبی از اینجا بودنش ندارم
میتونم بوی خطر و حس کنم، اون عوضی حتما یه نقشه ای داره وگرنه چه لزومی داشت جیمین فقط یه نفرو همراه خودش بیاره درصورتیکه اون 4تا از افراد غول پیکرشو آورده بود؟هرچند نیاز به نگرانی نیست
کافیه دست از پا خطا کنن تا زیر یه ثانیه سر همشون و بزارم روی میز هیچکس نمیتونه جلوی من دووم بیاره
این بازی هرچی که بود به نفع ما تموم میشد
ما؟چه ترکیب رویایی اونم وقتی با جیمین کامل میشه برای اینکه زودتر بهم بپیونده لحظه شماری میکنم، اون روز نزدیکه...امیدوارم اینبار قبولم کنه^کیم جیمین خوشحالم میبینمت
جیمین نگاهی به دست سانگ انداخت و پوزخندی زد
+من برای سلام و احوالپرسی نیومدم
اینو گفت و بی توجه بهش روی صندلی نشست
سانگ حرصی نفس عمیقی کشیدو دستشو پس کشید
امگای روبروش همونطور که بقیه میگفتن، جسور و خودخواه بود اما میتونست به این تکبر و جاه طلبی ادامه بده ؟
^شنیدم به مشکل برخوردی کمکی از دستم بر میاد؟
جیمین تک خندی زدو دستشو روی میز کوبوند
+اون اسلحه های ایتالیایی دست توعه بهتره انکارش نکنی چون هرزت زیرم اعتراف کرد
در حالیکه سعی داشت صورت شوکشو مخفی کنه گوشه ابروشو خواروند ،حتی تصور اینکه جیمین با اون شکم قلمبش تاپ بوده باشه اونو مجاب به خندیدن میکرد اما فقط کافی بود یه صدا ...یه صدای کوچیک ازش دربیاد تا عشق کوچولوش بجای سانگ کله اونو بکنه پس ساکت شدو کنجکاو به ادامه بحث گوش کرد
DU LIEST GERADE
𝓼𝓽𝓪𝔂 𝔀𝓲𝓽𝓱 𝓶𝓮
Sonstiges+بد ترین غم اینه که وارد زندگی بشی که توش عشق وجود نداشته باشه تقریبا مثل این میمونه که این دنیا رو ترک کنی بدون اینکه به کسایی که دوسشون داری چیزی از عشقت گفته باشی . . . ! خلاصه جیمین امگای سرکش و مغروریه که به اجبار با جئون جونگ کوک رئیس پک قدرتم...