پارت 6 +18

671 61 4
                                    

جیمین ¥
جونگ کوک +
تهیونگ $
نامجون ¶
جین ✓
هوسوک =
یونگی #
مین هو &
آی یو ©
جونگ سوک ÷
جی وون £

__________________________________

این خیلی خوبه اما زود برگرد من دلم برات تنگ میشه کیتن
# تو هم شدی هم دست هوسوک  هوف باشه احتمالا تا هفته دیگه برگردم
✓ اوکی پس دیگه قطع می‌کنیم پشت فرمونی مواظب باش
# ممنون حتما راستی چیزی می‌خواین براتون بیارم
¶ ما که چیزی نمی‌خوایم
قبل از اینکه نامجون حرفش کامل کوک اضافه کرد
+ البته اگر خودت خواستی بیار
# ههههه چشم خب پس بای
¥✓ بای کیوتی
¶$ بای
=+ بای کیتن
# بای آقایون
بعد از اون قطع کرد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

یونگی

از در خونه وارد شدم و کولمو کنار در گذاشتم و به طرف اتاق خواب مامان بابام رفتم در زدم
£ بفرمایید
وای خدای من صدا ی مامانه اوه خدای من قبل از اینکه وارد بشم اشکایی که تو چشمام حلقه زده بود رو پاک کردم و در رو باز کردم
# به به مامان خوشگل خودم
£ سلام به گربه مامان
# مامان از الان شروع نکن دیگه
£ ببینم میخوای تا آخر عمرت همونجا جلوی در وایسی نمی‌خوای مامانتو بغل کنی
همین که این حرف و زد سریع به سمتش رفتم و بغلش کردم بغض گلوی هر دومون رو می‌فشرد و ما هم تلاش میکردیم که نشون ندیم
# دلم برات تنگ شده
£ منم همینطور عزیزم
# این یک سال همش منتظر بودم بیدار بشین
که روی مبل بشینین سرمو بزارم رو پات دستتو بکنی تو موهامو نوازشم کنی صبحا با بوس روی گونم بیدارم کنی موقعی که ناراحتم بغلم کنی به حرفهام گوش کنی
£ هستم عزیزم از این به بعد برات تمامشون رو انجام میدم بغلت میکنم موهاتو ناز میکنم صبحا با بوس روی لپات بیدارت میکنم
÷ آه بچه بکش عقب ببینم از عشق من فاصله بگیر
# فعلا که عشق تو مامان کنه پس نمی‌رم
÷ بچه با من شوخی نکنا که از خونه میندازمت بیرون
£ هی با بچم درست حرف بزن وگرنه موهاتو دونه دونه میکنم
÷ عزیزم آرامش خودتو حفظ کن من نمی‌خوام کچل بشم
از ماما فاصله گرفتم و کنارش نشستم بابا هم اومد کنارمون نشست
÷ یونگ خوبی عزیزم اتفاقی که نیفتاده
نگرانی از تو چهرش معلوم بود لبخندی زدم
# نه بابا همه چی خوبه اوه راستی عمو مین هو و خاله آی یو گفتن این دفعه دیگه واقعا باید برگردین
÷ اون مردک هنوزم هر کاری دلش میخواد می‌کنه
£ این عالیه منم دلم براشون تنگ شده
÷ باشه پس چند روز دیگه میریم
# اوکی من تازه از راه رسیدم خسته ام میرم استراحت کنم
£ برو عزیزم
÷ اوکی
رفتم تو اتاقم و لباس خوابای توری ام رو پوشیدم و خوابیدم

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

هوسوک

از صبح که از خواب بیدار شدم خیلی گرمم بود احتمالا راتم داره شروع میشه و این یعنی برای بقیه هم نزدیکه آخه دوره رات ما با هم شروع میشه رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب خنک برداشتم و خوردم
✓ یه لیوان برای منم بریز
آب ریختم تو لیوان و دادم دستش و رفتم تو حال پیش بچه ها نشستم
¥ خیلی گرمه
+ من دلم میخواد یه جفت کوچولوی با نمک میخواد
¶ منم همینطور ما هممون الفاییم برای همین و هیچکدوممون هم دلش نمی‌خواهد زیر سلطه اون یکی باشه
یه دفعه از دهنم در رفت
= دلم برای کیتن تنگ شده
بقیه برگشتن و بهم نگاه کردن
¶ اوهوم منم
¥ دلم برای خنده های لثه ایش تنگ شده
+ یا اون موقع هایی که حرص میخوره خیلی با نمکه
✓ من دوسش دارم
هممون رو کردیم طرفش
✓ از چهره و حرفاتون معلومه شمام مثل منین
¶ هاهاها حالا که دارم فکر میکنم همینطوره
گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به یونگ
تماس وصل شد انگار حواسش نبود که تماس تصویری هست که گذاشته بود کنارش و خودش نبود با صدای خواب آلودی گفت الو
= سلام کیتن خواب بودی
# نه پس دارم بولینگ بازی میکنم معلومه که خواب بودم
✓ اوکی آروم باش ولی دیگه باید بلند بشی دیگه تقریباً ساعت 10
# هنوز زوده من می‌خوام بخوابم
دیدم اینطور فایده نداره پس با امگاش صحبت کردم
= امگا به نفعته که بلند بشی وگرنه بد میبینی
کمی مکث کرد و بلند شد
# چشم آلفا
= آفرین امگا حالا این تلفن و بگیر دستت تا ببینیمت
همین که تلفن و جلوی خودش گرفت نفسمون رفت آخه با لباس خواب طوری که پوشیده بود نیپلای صورتیش معلوم بود وای الان راتمون شروع میشه

لباس خواب یونگی= امگا به نفعته که نذاشته باشی کسی اینطوری ببینتتانگار تحت فشار بود کمی صداش می‌لرزید # ن نه آلفا ندیده = خوبه این و که گفتم یه دفعه صدای ناله ای اومد نگاهی به گوشی کردم = چی شده امگا # آه آلفا هیتمه م من باید برم ¥ نه تو هیچ جا نمی...

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.

لباس خواب یونگی
= امگا به نفعته که نذاشته باشی کسی اینطوری ببینتت
انگار تحت فشار بود کمی صداش می‌لرزید
# ن نه آلفا ندیده
= خوبه
این و که گفتم یه دفعه صدای ناله ای اومد نگاهی به گوشی کردم
= چی شده امگا
# آه آلفا هیتمه م من باید برم
¥ نه تو هیچ جا نمیری
$ امگا بلند شو و در اتاق و قفل کن
بلند شد رفت در اتاق و قفل کرد و برگشت
( اسمات +18 )
+ حالا تمام فرمون هاتو آزاد کن
✓ فرمونات چه بویی داره
# اااه طلا و رز آلفا
¶ اومم چه ترکیب خوبی
ما هم دیگه رفته بودیم تو رات
+ نیپلاتو از روی لباس بمال
دستاشو بالا آورد و شروع کرد به مالیدن نیپلاش و ناله میکرد
ما هم زده بودیم بالا و همینطور که بهش نگاه میکردیم شلوار و باکسر مون رو در آوردیم و شروع کردیم به لمس کردن خودمون البته که اون کیتن خوردنی رو یادمون بود
¶ شرتکتو دربیار و به تاج تخت تکیه بده
اینکار و که کرد به ویوی زیبا از سوراخ صورتیش که ازش اسلیک ترشح میکرد و دیک متوسط تحریک شدش برای ما درست کرد آب دهنمون و با صدا قورت دادیم
¥ انگشتتو دورانی دور سوراخت بکش
شروع کرد به این کار
# آه هاه آلفا
✓ چی میخوای امگا
$ به آلفاها بگو چی میخوای
# می‌خوام پر بشم اینقدر که احساس کنم دارم پاره میشم
¶ انگشتتو بکن تو دهنتو ساک بزن
بعد از کمی ساک زدن انگشتاش
+ حالا انگشتتو بکن تو سوراخت
# آخ ای هاه آلفا درد داره
+ اینکه فقط یه انگشته هنوز زوده می‌خوایم کاری کنیم که تمام دستت بره داخل شروع کن به فاک دادن خودت
شروع کرد به عقب جلو کردن انگشتش ما هم دستامو دور دیکمون بود و آروم بالا و پایین میکردیم
¥ حالا به انگشتات اضافه کن
$ اون دستتو بیکار نزار و باهاش نیپلاتو بمال
صداش از روی لذت بلند کرده بود
# آه آه آلفاها من بیشتر می‌خوام
¶ دوتا انگشت دیگتو هم وارد کن
# آه آلفا این خیلیه
✓ تو قراره بعداً دوتا دوتا دیک کینگ سایز قراره تو خودت داشته باشی
# اونطوری که واقعا جر میخورم آلفا
$ نگران نباش تو دیک ما رو توی خودت حس می‌کنی مام اینقدر توت میکوبیم که تا عمق وجودت بریم بعد توت کام میشیم توله هامون و توی وجودت حس می‌کنی
# آه آلفا من بچه آه دوست دارم
= حالا که دوست داری همیشه پرت میکنیم یه مهد کودک راه میندازیم
# آه آلفا گفتم آه دوست دارم اما اگه بخوای فرق بزاری هاه اصلا بچه نمیخوام
= نگران نباش تو همیشه بیبی خودمون میمونی
+ همینطور که خودتو به فاک میدی با اون دستت دیکتو پمپ کن
صدای آه و ناله هاش خیلی شیرین بود
# آه آه آه آلفاها من دارم میام
¶ بیا برای برای آلفاهات بیا
بعد از این حرف باشدت کام سفید رنگی از دیکش ریخت روی شکمش
ما هم تند دستامونو بالا پایین میکردیم و تو دستمون اومدیم
نگاهی به تلفن کردم که دیدم از خستگی بیهوش شده
+¶✓$¥= خوب بخوابی امگامون
و بعد از اون قطع کردم
پاشدیم رفتیم حموم

Cat ( گربه )Onde histórias criam vida. Descubra agora