¹⁶

316 35 1
                                    

_خب پس من رو فقط برای اینکه بتونید با هن بمونید تو رابطتون میخواید؟یعنی یه جورایی...مثل...
&هی هی نه!اصلا اینطوری فکر نکن اگه تو جفت ما بشی ما وظیفمونه که مثل جفتمون ازت مراقبت کنیم
@اوهوم تازشم من جدی جدی فکر نمیکردم تو آنقدر خوشگل باشی
ساشا صورتش رو با دست هاش پوشوند و با صدای خفه ای گفت:اینجوری نییییسسستتت
سیلور خندید و گفت:اتفاقا همینجوریه
@اگه میشه ادامه بدیم صحبتمون رو؟!
مونلایت با حسادت که تو لحنش موج میزد گفت و اون دو نفر رو به خنده انداخت
&انقدر حسادت برات خوب نیست هانی
مونلایت چشم غره ای رفت و مقداری از شیک نوتلاش نوشید
ساشا که خودش رو توی جمع اضافه میدید خواست تا با گوشیش خودش رو سرگرم کنه اما با احساس گرمای نفس دو نفر در اطراف خودش هینی کشید و آروم اطراف رو نگاه کرد
&@حالا قبول میکنی لیدی؟!
ساشا به سختی آب دهنش رو قورت داد و گفت:آشنایی مهمه
&صد البته که مهمه اما از الان باید دست به کار بشیم دیگه‌....مگه نه؟
_ق...قبوله















____________________
#هی پرتغال به چی فکر میکنی؟
+من؟
#اوهوم
+به هیچی
#خیلی ضایعست که تو فکری
+دارم به این که جدی جدی چجوری آنقدر آبکی جفتمو پیدا کردم فکر میکنم
#آبکی؟؟؟؟بهم برخورد
+خب حقیقته
#راستی...با کسی که تو رابطه نیستی...هستی؟
+هستم....ولی کات میکنم
هارمونی کخ حالش گرفته شد از سر میز بلند شد و آروم طوری که فقط خودشون دو تا بشنون گفت:نمیخواد رابطت رو فقط به خاطر جفت بودن با من به هم بزنی اگه دوستش داری مهم نیست...بهشون بگو من تو ماشینم
و ماکیا رو تنها با پیامی که برای دوست پسرش یا بهتره بگیم اکسش مبنی بر اینکه کات کنن و دیگه با هم نباشن تنها گذاشت

another side (S2 of another one)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن