_واقعا دیگه تحمل این شرایط رو ندارم,همش دعوا,همش گریه,نمیخام اینجا باشم.از این زندگی کوفتی خسته شدم.بسسسسه دیگه.
باحالت عصبانیت اینارو پشت سرهم میگفتم.من که نمیتونستم به بابام بگم تو..اینارو گفتم بهش!!واای خدا ولی خب دیگه نمیتونم تحمل کنم!مامانم تو فکر فرو رفت انگار حرفایی زدم که خیلی تو فکر بردش!بعد از مدتی که بابام دور خودش میچرخیدو میخندیدو رو ریش هاش دست میکشید,یهو وایسادو دیگه نخندیدو باعث شد با اون نگاهش قلبم بیاد تو حلقم!نفهمیدم چیشدولی لپ سمت چپم میسوزه,سیلی خوردم به گمونم!مامانم اومد جلوم وایسادو انگشت اشارشو جلو صورت بابام تکون داد
_یک بار دیگه دستتو بلند کنی رو دخترم...!
بابام با رفتنش حرف مامانمو قطع کرد!
نشستم رو مبل,صورتمو گرفتم.بااینکه میدونستم کجا رفته ولی پرسیم_کجارفتش؟؟
_کجا باید بره؟پیش زندیگیش..الکل و مشروب و قمار دیگه!
غرزدم وجوری که مامانم چند تا فحش کوچولو دادمو رفتم بالا تو اتاقم.خواستم با اهنگ حواسمو پرت کنم به جاهای دیگه پرت کنم ولی خب نمیشه!الان ساعت ۲نصف شبه ولی هنوز بابام نیومده!خب راستش,خیلی اذیتمون میکنه!مامانم هم اغلب بده,یعنی همیشه و وقتی اونجوری گفت بهش منو شوکه کرد!
در اتاقم باز شد,فکر کردم خواهرمه(دیلایلا).اوه,نه!حوصله تورو ندارم دیگه.حتما اومده بهم بگهحالا پررو نشیو از این چیزا..اوووف بابا تو دیگه کی هستی..ازم اجازه خواست تا بیاد تو!خب هیچوقت به خودش زحمت نمیداد بیاد ببینه من چطورم یا اگه میومد سرشو مینداخت و میومد تو!خب حتما اتفاقی افتاده!!!_چت شده مامان؟؟پرسیدم
_امشب من واقعا درکت کنم نمیدونم چجوری!یعنی تونستم،اوه خدای من چی دارم میگم؟؟
گفتو با دستاش صورتشو پوشوند.اشاره کردم بیاد رو تختمو بشینه.مثل اینکه منتظر این کارم بود!باحالت دو اومد پیشمو هردومون الان برای اولین بار فیس تو فیسیم!انگار بین کلی کلمه گم شده نمیدونه چه جوری شروع کنه,صورت جدیش هیچوقت اینجوری نبود.هم میخاستم گریه کنم هم بخندم!ولی احساساتم ب سمت هیچکدوم نمیره.بغلش کردم.ولی اون هنوز دستاش رو پاهاشه,بعداز مدتی که سفتربغلش کردم اونم بغلم کرد_فکر کنم نمیتونی ححرف بزنی پس من شروع میکنم.
با این حرفم انگار باری از رو دوشش برداشتمو باعث شد که نفس عمیقی بکشه و من شروع کنم.....
***************
خب دوستای کلا دوچیز یادتون نره
راینظر
دوستون دارم!خیلی زیاااااد
اها راستی این اولین قسمت بود!چطور بود؟؟؟؟؟ n_n
یادتون نرهههههه!!میبوسمتون,فعلا بای!!!
YOU ARE READING
Lantern{Liam.P}
RandomAll my life you stoode by my but no one else was ever behind me All these lights,can't blinde me with your Love nobody can't Drag me Down