#Daniela's pove#
"ولی هم من و هم کایلا بهت اهمیت میدیم,ومیخایم پیگیری شه.خب!؟"
"من خوبم خواهش میکنم اینطوری حرف نزنین.بیخیال"
بلند شدم ولی احساس کردم جمجمم حرکت کرد و نتوستم دووم بیارم و دوباره افتادم رو مبل
"دنی خوبی؟؟"
کایلا با صورت نگرانش پرسید.
"اره اره..خوبم"
لبخند زدم ولی کایلا هنوز از گوشه ی چشمش داشت اشک میریخت
"اوه..کایلا ول کن تو رو خدا.الان من اینجام خب..اینجا!ناراحت چی هستی؟ببخشید وقت نشده بود راجب ضعف هام حرف بزنم باهات.متاسفم"
"من ترسیدم"
اینو با گریه گفت دوباره شروع کرد
"شششش..عزیزم.خوبم ببین دارم میخندم..اوه بالا رو ببین زیادی جلب توجه شد.بریم تواتاقامون"
اونم باسر تایید کرد.کیفهامون همونجایی افتاده بود که من غش کردم.واسه همین راه رفتیم تااینکه رسیدیم به کیفامونو اونارو از زمین برداشتیم و راه افتادیم به سمت اسانسور
"لویی مرسی.خیلی لطف کردی"
"خداروشکر که اتفاقی براتون نیوفتاده واینکه..امم..میبینمتون خشگلا"
"دیوونه"
خندیدم من هم سرمو اروم به چپ و راست میبردم.
تلوتلو میخوردم به خاطر گرفتگی پاهام.این درد کشنده اس
"من باید برم حموم"
وقتی رفتیم تو اسانسور و کایلا دکمه طبقه رو زد گفتم
"بله و من تو اتاقت میمونم تا تو بیای بیرون"
"اوه کایلا من خوبم اتفاق خاصی نمیوفته برام.باور کن"
باکلافگی گفتم
"باور نمیکنم.اگه بری توحموم بعد از حال بری سرت بخوره به جایی چی؟؟!من چیکارکنم هان؟؟!نه خاانم..من اجازه نمیدم"
"أه کایلا..لعنت به تو"
"خوبه"
با ابروهاش بازی کرد.منم پوف کشیدم.خوشم نمیاد که اینقدر بهم اهمیت بدن!(خخخخخخرررررررر)
کارت رو جلوی در گرفتم تا باز شه و بعدشم اونو سرجاش قرار دادم.کایلاهم پشت سرم اومد تو اتاقم.منم یه راست رفتم سرکمدلباس زیر مشکیم رو برداشتم بایه تاپ راحت با یه شلوار گشاد و رفتم تو حموم.
"از خودت پذیرایی کن"
داد زدم تا صدام رو بشنوه
"باشه عزیزم راحت باش"
بعد سرک کشیدم ببینم که چیکار میکنه.رو پاتختی چند تا مجله مد بود اونارو برداشته بود و رو شکم خوابیده بود و ورق میزد.
اب داغو باز کردم و شروع به خوندن کردم.وقتی غش کردم یه چیز عجیب دیدم.یه مرد با لباسای سفید تو یه مکان پر نوری که داشت بهم لبخند میزد.دستشو دراز کرده بود تا برم پیشش.منم به سمتش راه افتادم.تقریبا سه چهار فیت مونده بود تا اینکه لبخندش محو شد و صورتش جدی شد.بعدهم با یه چشم به هم زدن غیب شد.و بعد کایلا رو تو هتل دیدم!اون مرده کی بود؟؟هر کی بود شبیه عزراییل بود!(شک نکن)همون دیگه..من مردم زنده شدم:-Dتند تند خودمو شستم و بعد هم شروع کردم به ماساژ دادن ران پام.خودمو ابکشی کردم و اومدم تو رختکن.خودمو خشک کردم و حوله رو دور موهام پیچوندم.و لباس زیرم رو پوشیدم و بعد هم بلوزم و شلوارم رو بردم بیرون تا اونجا بپوشم که پاچه هاش خیس نشن!
وااای خدای من..کایلا هرچی رو تو یخچال داشتم رو خورده بود
"به مشروب ها رحم میکردی حداقعل!مستی نه؟؟"
"نه.نمیدونم.تواینجوری فکر میکنی..شاید ولی الان میدونم حس خیلی عالی دارم"
باحالت خماری گفت
"خاک توسرت کایلا..صبح ادم مست میکنه؟؟"
"مردم از گشنگی..هیچی پیدا نمیشد تو یخچال لعنتیت."
"خب زنگ میزدی یه چیزی بیارن واست..پاشو پاشو اتاقم بو گند گرفته."
بعد از سکوت کایلا ادامه دادم:
"هه..حالا من باید بیام تو اتاقت تا یهویی تو پس نیوفتی!"
"اره باید همینکارو کنیم"
بوروسمو برداشتم ودستش رو دور گردنم انداختم راه افتادیم.اونم فقط ناله میکرد
************
سیلام..سلوم..سیلوم..سلااااااااااااممممم
گوگولای من..خوفید!؟؟
دلم براتون تنگ شده بود.گفتم باپم..البته ما اومدیم جاتون خالی کرج..عروسی پسر خالم..دیشب بود الانم تو راهیم داریم برمیگردم شیراز.
این چپتر نرسیده به ساوه اپدیت شد..امیدوارم خوشتون اومده باشه..خب هیچی دیگه..فقط طبق معمول ووت یادتون نره و من ازتون ناراحت شدم چون الان فقط چهارصد تا ووت دارم واینکه این کمه..خیلی زیادم کمه..یه تکونی بدید دیگه إه!
حالا همه باهم:
تکون بده..
او.او.
تکون بده(:-D)میبوسمتون!بای
YOU ARE READING
Lantern{Liam.P}
RandomAll my life you stoode by my but no one else was ever behind me All these lights,can't blinde me with your Love nobody can't Drag me Down