Lantern{Liam.P}

Chapter 12

#Liam's pove#

باید ببینم که چه کلاسایی جز بدنسازی میره.چون نمیخام یه لحظه بدون اون باشم.به خصوص اگه اون با لویی باشه.ولی خب اون لویی رو میپسنده نه من رو ولی من حاظرم عوض شم (اوه..مای..گاااد..گریم گرفتT_T)

"میخاستم بپرسم دنیلا چه کلاسایی جز بدنسازی میره"

اه..لعنتی..فامیلیش رو نمیدونم!(لیام جان دیویس..تکرار کن..دیویس!;-) )

"سلامت کو عشقم؟؟"

"جوابمو نشنیدم...!"

این دیگه داره بدجووور رو مخ میره
از پشت میزش اومد اینطرف و دستش رو دور گردنم حلقه کرد و اون لبهای لعنتیش رو غنچه کرد! لیام..هیی..لیام خودتو کنترل کن(o_O)

"کدوم دنیلا"

"خودت میدونی کدوم دنیلا رو میگم"

دستای کوچولو و بی جونش رو از دور گردنم کندم و باعث شد صورتش جدی شه

"نه نمیدونم"

"چرا,خوبم میدونی کیو میگم.امروز اولین جلسش بود"

"اها اها...خب؟"

"خب دیگه چه کلاسایی میره"

"لیام من نمیفهممت,دیشب بهم زنگ میزنی وایمیسی گریه کردن و منو کشوندی اونجا و بعدم سراز تخت خوابت در میاریم و این چرت و پرتا..الانم داری اینطوری رفتار میکنی..!"

"تموم شد لیلی..ت..موم..شد دیشب مست بودیم پس عادیه"

دستهام رو بهم کشیدم به منظور اینکه تموم شد.اون چی فکر کرده..حتما پیش خودش میگه این چند بار منو برده خونش دیگه عاشقمه..خخخخ احمق
(بچه ها لیام تو رمانم برعکس شخصیتش و عکس رمانم بسیار بسیار بسیار بدبوی تشریف داره,,و میدونم که همگی به این پی بردین:-D)

"و این اخرین مکالممونه..دنیلا چه کلاسایی میره"

دستشو رولبش کشی و مثل زیپ بستش

"لیلی..اون رومو بالا نیار"

"تو هم کاری نکن نذارم دیگه پاتو تو باشگاهم بذاری.به من چه!میتونی از خودش بپرسی"

لیلی میدونه اگه بچیزی گیر بدم ..گیر دادم..ولی باز میره رو مخم
دستمو رو ته ریشم کشیدم و لبخند عصبی زدم.
چیکار کنم؟چیکار کنم؟اها..چشمم به لیست اعضای باشگاه خورد و اونو برداشتم و رو زمین پخش و پلا کردمشون.
لیلی اومد چیزی بگه ولی من رفته بود!به خودم افتخار میکنم(منم به تو افتخار میکنم!:-D)

من روز اولم به دنیلا یه حسی داشتم ولی امروز که دیدمش دیوونش شدم.احساس میکنم نه من بدون اون میتونم نه اون بدون من..چون احساس میکنم سرنوشامون به هم گره کور خورده!

#Daniela's pove#

دستم رو بلند کردم تا کایلا ببینتم..ولی بدجور تو رقص و اون عاالی میرقصه.ومن اگه جای کایلا بودم کلاس نمیومدم چون حتی از مربیشون هم بهتر میرقصه!اون عالیه..عالی