زبونش رو روی لبش و نفس عمیقی کشید. این خونه واقعا سرد به نظر میرسید، اما خب هیونجین ترجیح می داد از روی ظاهرش قضاوتش نکنه. مثلا میتونست رنگ تیره ی بیرونی خونه و فاصله ش از شهر رو نادیده بگیره.
نگاه کوتاهی به نگهبان ها انداخت که چطور با جدیت ایستاده بودند. روش رو برگردوند و به درب خونه خیره شد. چشماش رو بست و بالاخره زنگ درب رو فشرد، چند لحظه بعد درب باز شد و آلفای مشکی پوشی ظاهر شد. نگاهش چند لحظه روی مرد چرخید. لباساش تماما مشکی بود و چهرهی سردش نشون میداد سرمای این خونه بخاطر چهره و رایحه ی صاحبشه. رایحه ی یخی با ترکیبی از چوب. عجیب و گیج کننده. درست مثل هیزم های سرد و خشک تو زمستون.
چقدر تند و تیز بود نگاهش، انگار میخواست پیشونی هیونجین رو بشکافه و افکارش رو ازش بیرون بکشه تا با دقت تحلیلشون کنه. هیونجین تو سرش به خودش تشر زد و بعد از زدن لبخند گرمی گفت.
- سلام، هوانگ هیونجین هستم. پرستار بچه، از طرف سازمان کاریابی اومدم.
ابروی چپ آلفا خیلی کوتاه بالا پرید، "اون یه امگاست؟"
- سلام، بله هماهنگ شده بود، بفرمایید داخل.
و مرد از جلوی درب کنار رفت تا هیونجین وارد بشه. به محض نشستنش روی کاناپه ی راحتی، مرد مشکی پوش پرسید.
- قهوه یا آبمیوه؟
حتی نپرسیده بود که هیونجین چیزی میخوره یا نه. اون فقط دوتا راه جلوی پاش گذاشته بود. هیونجین لبخندش رو حفظ کرد و گفت.
- آبمیوه لطفا.
چانگبین به آشپزخونه رفت و بیتوجه به خدمتکار که مشغول حاضر کردن ناهار بود قهوه ی خودش رو آماده کرد و آبمیوه ی امگای جوان رو توی لیوان شیشه ای براق ریخت و به سالن برگشت. طی این مدت هم هیونجین به آنالیز خونه ی دوبلکس پرداخته بود.
تم چوبی و در عین حال مدرن اون قصر در کنار شومینه ی شیک و آتیش زیباش خیره کننده بود. خب هنوز هم اون خونه سرد بود حتی با وجود شومینه. هیونجین فکر کرد شاید به چیز قوی تری احتیاج باشه.
با قرار گرفتن آبمیوه روی میز جلوش به خودش اومد. چطور حتی متوجه قدم های مرد نشده بود؟
چانگبین با آرامش روی کاناپه ی رو به روی امگا نشست و نگاهش درگیر تارموهای بلوند پسر رو به روش شد. شبیه پرنس ها به نظر میرسید. درست مثل پرنسی بود که تو قصر دیو گیر افتاده.
تصورش رو به زبون آورد.- شبیه به پرنس هایی.
آبمیوه تو گلوی هیونجین پرید و امگای جوان برای نفس کشیدن به تقلا افتاد، اما چانگبین همچنان خونسرد نگاهش میکرد.
فکر کرد. "رایحه ی این امگا چرا انقدر گرم و ملایمه؟ مثل حرارتی که بعد از یه سرمای طولانی کنار شعله های آتیش حس میکنی و دستت رو به سمتش میگیری" و البته که رایحه ی امگا ترکیبی از عطر چمن و گل رز هم داشت.
ESTÁS LEYENDO
Ice Castle(Changjin)
FanficIce Castle توضیحات فیک قصر یخی فیک کامل شده. کاپل های : چانگجین، مینسونگ، چانلیکس ژانر: رمنس، امگاورس، ام پرگ، اسمات، دراما. مقدمه : هیونجین یه دانشجوعه که برای استخدام شدن به عنوان پرستار بچه پرونده اش رو کمی دستکاری میکنه و قبول میشه. وارد یه قصر...