مقدمه:

2.9K 92 2
                                    

آآآآآم خب سلام
من فائزه ام واین اولین باره که تو زندگیم دارم فیک مینویسم
متاسفانه قبلا هیچگونه تجربه نویسندگی نداشتم و فقط یه ریدر بودم که عاشق فیکشن های ویکوک/ کوکوی بود...
راستش الان هم همونم با این تفاوت که ایندفعه اومدم تا اون چیز هایی که خودم دوست دارم رو، تو داستان زندگی جونگ کوک و تهیونگ قرار بدم و یه جورایی فقط فانتزی های خودمو تو این فیک پیاده کنم!
واضح و مبرهن هست که قلم و نوشتهٔ من ایرادات بسیار خواهد داشت و خیلی جاها احتمالا نظر مخاطب رو به لحاظ ادبی جلب نکنه چون من هیچ تجربهٔ قبلی در این زمینه نداشتم... اما از اینکه وقتتون رو صرف خوندن این فیک کوتاه میکنید سپاسگزارم و دوست دارم که بعد از خوندنش، نظرتون رو راجب بهش بهم بگید
درنهایت امیدوارم بتونم چیزی بنویسم که وقتی برگشتم دوباره بخونمش، خودم هم قلباً این نوشته ها رو دوست داشته باشم...
لازم به ذکره که اسم این داستان ایدهٔ شخصِ بنده نبوده و از فیک دیگری الهام گرفته شده... چون ازش خوشم اومده!
۱۴۰۲/۴/۲۴
تذکر: + برای حرفهای های جونگ کوک و - برای حرفهای های تهیونگ هست

My only oneWhere stories live. Discover now