میشد گفت جمعیت بالای صد نفر بود!
چند تا دیجی رو سکوهای بلند ایستاده بودن و صدای آهنگ کل محوطه رو گرفته بود و صدا انقدر زیاد بود که زمین میلرزید!
بعضیا بالای ماشین بودن و از اونجا رونی رو تشویق میکردن
طرفدارای رونی دور ماشین رالیش جمع شده بودن و رونی که پشت رول بود، ماشینو ۳۶۰ درجه رو خط یه دایره میچرخوند و گرد و خاک و صدای لاستیکای ماشین کل محوطه رو داشت منفجر میکرد.
عکس های پارتی امشباستایل تهیونگ
استایل جونگکوک
YOU ARE READING
برادر ناتنی من! || Vkook||
FanfictionMy half brother برادر ناتنی من! خلاصه🕷️: جونگکوک باید کشور، دوستاش و دوست پسرشو ول کنه و به عمارت شوهر ثروتمند مامانش نقل مکان کنه اون با تهیونگ برادر ناتنیش آشنا میشه اونها بعد مدتی مخفیانه دیوونه وار عاشق هم میشن...