(عکس بالا یه نوع عکس از جزیره china man's hat جزیره کلاه مرد چینی هست برای درک بهتر)
Third person POV
اون روز طوفان ادامه پیدا کرد، باد میوزید و بارون ادامه داشت.
"بچه ها! چرا یواشکی نریم بیرون؟" شوگا پیشنهاد داد.
همه ی اعضا با گیجی سمتش برگشتن.
"هیونگ! داره بارون میاد!" جیمین گفت. "باید چیکار کنیم؟"
شوگا با پوزخند کلیدِ وَن رو بالا آورد.
"شوگا، اونو از کجا آوردی؟" جین در حالی که بازی رو متوقف میکرد گفت.
"منجیر هیونگ کلید یدک رو داد بهم، گفت حداقل یکی از اعضا برای محض احتیاط باید کلید داشته باشه. "
"من هستم." نامجون گفت، بلند شد و کُتشو برداشت. "بچه ها شما نظرتون چیه؟"
"آرههه!!! بزنین بریم!!" جیهوپ با تشویق گفت.
"اگه منیجر هیونگ بیاد و بفهمه نیستیم چی؟" جونگکوک پرسید.
"من بهش پیام میدم و میگم چون آب و هوا خوب نیست اعضا میخوان استراحت کنن و ممنون میشیم اگه مزاحم نشه." شوگا پیشنهاد داد.
جونگکوک سرشو تکون داد. "خوبه. منم هستم."
تهیونگ لبه ی تخت شوگا نشسته بود و فکر میکرد که این ایده ی خوبیه یا نه. "من نمیدونم بچه ها. یجورایی میترسم."
جونگکوک کنارش نشست و دست تهیونگو گرفت. "بیخیال هیونگ! یادت میاد هوپ چی گفت؟ به بهترین شکل زندگی کن."
جیهوپ با گیجی سمتشون برگشت. "یادم نمیاد همچین چیزی گفته باشم."
جیمین که کنار جیهوپ روی زمین نشسته بود به جیهوپ زد. "تو نه احمق! دختری که دیدیمش!"
جیهوپ عقب نشست و دستشو دور گردن جیمین انداخت. "یا! من هیونگتم!"
بقیه اعضا به کارای احمقانه اون دوتا خندیدن.
"درست میگی. بیاین انجامش بدیم! بریم خوش بگذرونیم!" در نهایت تهیونگ گفت و بلند شد و لبخند مستطیلی معروفشو زد.
خیلی زود همه موافقت کردن و به منیجرشون پیام دادن و وقتی منیجر بهشون گفت که میتونن برای بقیه ی روز استراحت کنن همه سمت اتاقاشون رفتن و لباس شنا و وسایل اضافیشونو برداشتن.
وقتی همه چیزو برداشتن سمت پارکینگ دویدن و سوار ون شدن. شوگا روی صندلی راننده نشست و نامجون هم با نقشه ی راهنمای جزیره کنارش نشست.
"هیونگ! بیا بریم ساحل شمالی! شنیدم اونجا عالیه!" جیهوپ پیشنهاد داد.
"اونجا میگو هم دارن!" جیمین از پشت فریاد زد.
"و برای موج سواری عالیه!"
"ساحل شمالی؟ باشه، بریم!" شوگا گاز داد و ماشین حرکت کرد.
YOU ARE READING
Finding Love In Paradise
Romance[Completed] بی تی اس برای فن میت و یه تعطیلات یک ماهه به هاوایی میرن، آیا جونگکوک و تهیونگ تو این مدت احساس واقعیشونو بهم اعتراف خواهند کرد؟ "ازت متنفرم چون به شدت میخوام باور کنم تهیونگم برگشته." "جونگکو-" "ازت متنفرم چون به شدت میخوام اون لبهای س...