𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟒

109 32 1
                                    

برای بار اخر قلم رو روی بوم نقاشی کشید و از جاش بلند شد.

دست های خستش رو پشت سرش برد و شروع به کشیدن عضله های خستش کرد.

صدای موسیقی بی کلامی که از اسپیکر پخش میشد،تنها چیزی بود که به گوش میرسید و این موضوع وادارش کرد از اتاق خارج شه.

طولی نکشید تا بتونه چیزی یا بهتره گفت کسی که دنبالش بود رو پیدا کنه.


به دیوار تکیه داد و نگاه خیرش رو به پسر برهنه ای که لباس هاش رو از کاناپه برمیداشت داد.

"چه بی سرو صدا."

صدای گرفتش باعث شد پسر رو به روش از جا بپره.

"نمیخواستم باعث از بین رفتن تمرکزت شم."

به اتاق اشاره کرد و ادامه داد

"حسابی مشغول بودی."

سرش رو به ارومی تکون داد و نگاهش رو از صورتش پایین تر اورد.

"نمیخوای دوش بگیری؟"


جونگین سرش رو پایین انداخت و به جایی که چان اشاره کرد نگاه کرد.

دستش رو روی لکه های سرخ رنگ روی قفسه سینش کشید.

"برای دوش گرفتن دیرم شده.زیر هودی معلوم نمیشن،مشکلی نیست"

دستش رو سمت جیبش برد  و از جونگینی که مشغول بستن دکمه شلوارش بود چشم برداشت تا سیگارش رو برداره.

"پولتو چند ساعت دیگه میریزم به حسابت."


اهمیتی به لکه های سرخ روی انگشت هاش که فیلتر سفید سیگارش رو رنگی کرده بودن نداد و سیگار رو بدون روشن کردن بین لب هاش گذاشت.

"دفعه دیگه برای شام بمون.اینطوری یهویی رفتنت حس خوبی بهم نمیده."

"اگه برام استیک درست میکنی قبول میکنم."

کلافه از پیدا نکردن فندکش دستاشو از جیبش دراورد و به جونگینی که درحال پوشیدن هودیش بود نگاه کرد.

"قول."

به کیف روی زمین چنگ زد و سمت در حرکت کرد.

"هفته بعد میبینمت هیونگ."


لبخند عمیقی زد و براش دست تکون داد.

"مراقب خودت باش."

فیلتر سیگار خاموش رو بین دندون های جلوییش فشرد و روش رو از در بسته خونه گرفت.

موسیقی بی کلام از اول پلی شده بود.

اهی کشید و برای برداشتن فندک به اتاق برگشت و سمت میز چوبی کوچیکی که گوشه اتاق بود حرکت کرد.

تمام حواسش رو جمع کرد تا روی لکه های قرمزی که روی زمین ریخته بود قدم برنداره.دوست نداشت بیشتر از این کثیف کاری کنه.

Black glovesحيث تعيش القصص. اكتشف الآن