چک نشده
صبح که از خواب بیدار شدم رفتم دست صورتمو شستم اومدم برم مدرسه پس یه تیپ خفن زدم پیراهن مشکی کت چرم مشکی شلوار جذب مشکی اکسسوری هامو انداختم بوت هامو پوشیدم رفتم پایین صبحونه بخورم اپامو دیدم گفت
+پسرم بیدار شدی داری میری مدرسه
_بله آپا
+پسرم صبحونت رو بخور برو
_چشم آپا
+چی میخوری
_نوتلا و توت فرنگی
+خانم چو نوتلا و توت فرنگی بیار
×بله آقا
خوردم رفتم سوار موتورم شدم رفتم و رفتم مدرسه(عکس موتوره فیلیکس بچه ها )
رسیدم مدرسه از موتور پیاده شدم خیلی درباره ی من پچ پچ میکردن به هیچ جام نگرفتمشون یه اکیپ دیدم که دارن منو نگا میکنن بی توجه بهشون از کنارشون رد شدم که یکیشون منو گرفت گفتم
_فرمایش
+دانش آموز جدیدی
_نه قدیمم اومدم ی هوایی عوض کنم
+بچه درس صحبت کن
_آره جدیدم
بی توجه بهشون از کنارشون رد شدم رفتم رسیدم دفتر مدیر گفتم دانش آموز جدیدم لی فیلیکس گفت خوش اومدی فیلیکس
کلاس هامو بهم داد رفتم رسیدم کلاس در زدم وارد شدم
×دانش آموز جدیدی
_بله
×خودتو معرفی کن
_لی فیلیکس هستم
×بیشتر خودتو معرفی میکنی مثلا سنت از کجا اومدی
پوف کلافه ای کشیدم
_۲۰ سالمه
×از کجا اومدی
_ببخشید اینا یه چیز شخصیه به کسی مربوط میشه
×نه اگه دوست داری بگو
_کجا بشینم
×برو پیش جونگین
_کجا نشسته
×عقب سونگمین
(داداش این مخش اشکال داره )
_جونگین عزیز کجا نشسته
همه زدن زیر خنده
یکی دستش رو آورد بالا عه این اکیپ قلدرا اینجا هستن
نشستم کنارش
+سلام من یانگ جونگین هستم
_سلام خب به عنم
+بی ادب
بیتوجه بهش کلاسو گذروندم
کلاس تموم شد که سریع فرار کردم از کلاسHyunjin
تو کلاس بودیم که یکی در زد اومد داخل عه اون پسره بود که ازش سوال پرسیدم جذاب بود
تموم شد کلاس که سریع در رفت
با بچه ها رفتیم سالن غذا خوری که دیدم فیلیکس تنها نشسته داره غذا میخوره سرش تو گوشیه با بچه ها رفتیم سمت میزی که نزدیک به اونه من این پسر رو خیلی دوست داشتم و باید ماله من میشد تو همین فکر ها بودم که صدایی اومد همه برگشتیم سمت صدا
دیدیم اون پسره که دومین قلدره مدرسس سروصدا میکنه یکی خورد بهش غذاش ریخت رو کفشش
دیدم میگه کفشم رو لیس بزن همه ی بچه های اکیپ تعجب کردن ما هرچقد قلدر بازی در بیاریم اما اینجوری نمیکنیم دیگه
خواستیم پاشیم بریم که دیدم فیلیکس پاشده داره میره میز هارو با پاهاش هل میده
رسید بهش گفت چته چرا عر عر میکنی
هممون پشمامون ریخت هیچکس نمیتونس با اون اینطوری حرف بزنه جز ما دیدیم نمایش واقعی شروع شد
÷تو دیگه کی هستی هرزه
_هرکی هستم به تو ربطی نداره و مشت محکمی تو صورتش کوبید که همه هین کشیدن اون خورد زمین اما پاشد
_تو در حدی نیستی که بهم بگی هرزه
اون خواست مشت بزنه نتونست فیلیکس گرفت دستش رو
خواست این دفعه با پا بزنه که فیلیکس با پاش ضربه ش رو خنثی کرد این دفعه فیلیکس
شروع کرد به وحشیانه زدنش
با مشت و لگد که حتی بچه ها هم جرات نکردن برن جلو
که تمومش کرد
_دیگه یاد بگیر حرفای بد نزنی بچه جون اونم به همکلاسیت بهم بگو ببخشید
_بگو ببخشیدددددددد
چنان فریادی کشید که همه لرزیدن حتی ما
با پته تته گفت ببخشید
_نشنیدمممم
×بب بخشید
_به همکلاسیتم بگو
_زودددد
×ببخشید
_بگو از قصد نخوردی به من و من نباید اون حرف رو بهت نمیزدم
_بگوووووووو
×ببخشید از قصد نخوردی به من و منم نباید اون حرف رو بهت میزدم
_آفرین الانم پاشو گورت رو گم کن
_بدوووو
جوری دوید که کم موند بخوره زمین
رو به همه گفت نمایش تمومه برید خونتون همه پشماشون ریخته بود مخصوصا ما با بچه ها بهمدیگه نگاه کردیم
مدیر و معاون ها هم ترسیده بودن نمیتونستن بیان جلوFelix
داشتم ناهار میخوردم صدایی توجهمو جلب کرد دیدم یکی داره زور میگه اتفاقی خورد بهش غذا ریخت رو کفشش اول خاستم بی خیال باشم اما باجمله بعدیش دیگه نتونستم گفت کفشم رو لیس بزن پاشدم گفتم چرا عر عر میکنی
گفت تو دیگه کی هستی هرزه
_به تو ربطی نداره و مشت محکمی کوبیدم تو صورتش گفتم در حدی نیستی که بهم بگی هرزه دیدم میخواد مشت بزن که دستش رو گرفتم با پاش خواست ضربه بزنه با پام خنثی کردم
حالا نوبت من بود که به مشت و لگد گرفتمش دیدم دیگه بسه شه
گفتم دیگه یاد بگیر گوه اضافی نخوری احمق بگوببخشید به همکلاسیت
بگو ببخشید چنان فریادی زدم که همه شوکه شدن
_بگو ببخشیددددددد
با تته پته گفت ببخشید
_نشنیدممم
×بب بخشید
_به همکلاسیتم بگو
_ زودددددد
×ببخشید
_بگو از قصد نخوردی به من و من نباید اون حرف رو بهت میزدم
_بگووووووو
×ببخشید از قصد نخوردی به من و من نباید اون حرف رو بهت میزدم
_آفرین الانم پاشو گورت گم کن
_بدووووو
چنان دویید که دیدم میخواست بخوره زمین اما نخورد برگشتم رو به بچه ها گفتم نمایش تمومه برید خونتون دیدم مدیر و معاون وایستاده بودن بی توجه بهشون رفتم از مدرسه بیرون خوبه امروز یکی کلاس داشتم رفتم سمت موتورم
Hyunjin
به بچه ها گفتم بچه ها بیاید بریم دنبالش رفتیم بیرون دیدیم
داره سوار موتورش میشه لینو و چانگبین فرستادم گفتم بیارینش
رفتن آوردنش گفت تو دیگه چی میگی دیدم واقعا اعصابش خورده گفتم بیا بریم خونه ی ما ریلکس کنیم
باشه من با موتورم میام ادرس بفرست گفتم اوکی نشستیم با بچه ها اونم سوار موتورش شد جلوتر از ما میرفت اما سرعتش خیلی زیاد بود میترسیدم تصادف کنع
که جونگین گفت من الان دارم این بچه میترسم
_منم همینطور
×سونگمین تو که از همه میترسی
÷این دفعه حتی منم ترسیدم
+بیخیال بابا ترسناک نیست
+بچه ها من ازین خوشم میاد کمکم کنید بدستش بیارم
+هیییییی یواش
÷بوغ بزن
+بوغعغغغغغغغ
×راهشو سد کن
+اوکی
_هیییییی حواست هس
+تو خودت حواست هستتتتتت
_به تو ربطی ندارهههه
+پس یه کی ربط دارهههه
÷بچه ها دعوا نکنید
+جونگین تو موتورش رو سوار شو بیار
_نمیخواد خودم میام
+لازم نکرده
×فیلیکس من میارم تو برو
پوف کلافه ای کشید
_هر غلطی میخواین بکنین
YOU ARE READING
BABY HARSH HYUNLIX
General FictionBABY HARSH + ددی لطفا _ بیبی بار اول بار دوم میبخشم بار سوم تنبیه داره + ددی ببخشید _ بیبی تنبیهت زیاد میشه کاپل اصلی: هیونلیکس کاپل فرعی: چانگین مینسونگ چانگمین ژانر: اسمات ، کمدی ، ددی کینکی ، گی ،عاشقانه ،یکم خشن،یکم انتقامی،انگست آپ: سعی میکنم...