part 16

228 13 9
                                    

چک نشده


Gongin
تو فکر اینکه امروز انقد اتفاقات بدی افتاد بودم که در باز شد دیدیم چان اومد داخل گفت
=جونگ منو دوست داری
÷نمیدونم
=ولی من دارم
بدون اینکه بزاره جملش رو درک کنم اومد بوسیدم یدفه حالم فرق کرد با اون بوسه ای که ظهر انجام دادیم فرق میکرد الان حس میکردم قلبم گرم شد و پروانه های داخل شکمم به پرواز درومدن داشت لبانت مک میزد که منم کم کم همراهیش کردم همو بوسیدیم که ازهم جدا شدیم گفتم
÷ق...قلبم گرم شد
=این...این خیلی خوبههه
÷درسته
÷فردا باید برم شرکت مطمئنم وضع شرکت خیلی اشفتس
=باش
÷تو ...تو منو دوست داری
=اره
÷من...من یکم باید صبر کنی تا حالم خوب شه
=باشه عشقم تو هر چقدر زمان بخوای داری
÷مرسی بیا بریم پایین
=بریم

Felix
رفتیم پایین دیدیم بچه ها نشستن دارن صحبت میکنن گفتم
_چیشده
× دارم میگم حال جونگین خوب میشه
رفتم نزدیک سونگمین نشستم پیشش گفتم
_اره خوب میشه فقط باید دعا کنیم کاملا خوب بشه
+حق با فیلیکسه وقتی اومد بیاید تو حال پیش همدیگه بخوابیم
داد زدم گفتم
_این فکر عالیههههه هیون برای اولین بار فکر کردی
+بیب من هر دفعه فکر میکنم
_بله درسته
×حالت خوبه فیلیکس
_معلومه رفیق نگران نباش حالم خوبه
×خوبه
/میشه بخوابیم
_معلومه لینو هیونگ تو فقط بخواب کار دیگه ای نکن باشه
/تو خوبی باشه
_نه من اصن خوب نیستم
+بسه
دیدم جونگین و چان، هیونگ دارن میان پایین گفتم
_جونگ و چان هیونگ چی شد
÷یکم قلبم گرم شد
_خوبه همینطور ادامه بدید
÷فیلیکس تو چطور این راه حل رو میدونستی
با لبخند غمگینی گفتم
_وقتی خودم پدر و مادرم رو از دست دادم این حال خود من بود من حالم بدتر ازینا بود افسرده بودم شبا کابوس میدیدم همش حمله ی عصبی بهم دست میداد حتی چن دفعه سکته ی قلبی کردم از شدت ناراحتی و خداروشکر زنده موندم اونموقع اپاهام خیلی نگرانم بودن که برا همین بردنم آمریکا ولی اونجا هم حالم خیلی بد بود درست نشدم بردنم پیش روانشناس گفتن تو روحت مرده باید کاری کنی که احساساتت بیدار بشن منم فقط اپاهام رو داشتم کم کم به اونا احساسات خانوادگیم شروع شد طوری که به اونا خیلی وابسته شدم کم کم حالم بهتر شد و بهشون وابسته شدم بعدش اومدیم سئول و تا اون روز که استاد عصبیم کرد تمام اتفاقات بد اومد جلو چشمم و به من حمله عصبی دست داد
ببین جونگین من حال تورو قشنگ درک میکنم و اینکه همه ی ماها یه روزی قراره بمیریم فقط یکیمون زود یکیمون دیر پس دیگه ناراحت نباش ازت خواهش میکنم که احساساتت رو نزار خاموش بشن لطفا ببین من چون خودم این دردو کشیدم که میگم خواهش میکنم فقط رو این تمرکز کن که شرکت هاتو اداره کنی کاری که پدرت سالها زحمت کشیده تا این شرکت هارو سر پا نگه داره حتی سعی کن بهترین شرکت هارو بوجود بیاری فقط نزار احساساتت خاموش بشن حتی شده عاشق شو هرکاری که نیاز باشه انجام بده اگه نتونستی به من بگو من هر کاری میکنم تا احساساتت از بین نره حتی میتونی رو بقیه حساب باز کنی اول حالت رو خوب کن بعد شرکت هاتو اداره کن مطمئنم پدرت هم خوشحال میشه
به خودم اومدم دیدم اشکام سرازیر شده جونگین اومد بغلم کرد گفت
÷فیلیکس متاسفم اتفاقات بدو یادت انداختم و اینکه حتما این کارو میکنم ممنونم رفیق
جونگین و بقیه هیونگ ها داشتن گریه میکردن گفتم
_هی هی گریه نکنید چرا گریه میکنید
کردم کنار گوش جونگین گفتم
_جونگین گریه نکن فقط عاشق شو حالت خوب میشه مطمئنم و اینکه هر کمکی از دستم بر بیاد میکنم حتی هیونگ ها هم بگو تا برات انجام بدیم
÷مرسی مرسی ازتون که هستید اگه نبودید مطمئنم منم الان نبودم من فردا باید برم شرکت مطمئنم وضع شرکت خیلی اشفتس فردا اگه میشه بهم کمک کنین و اینکه یه بلیط برام بگیرید برا آمریکا
_حتما حالا هم بیاید بخوابیم هممون خسته ایم
+درسته بیایید بخوابیم
جاها رو انداختیم خوابیدیم
Hyunjin
خواب بودم یهو صدای ناله اومد چشمام رو باز کردم دیدم فیلیکس داره ناله میکنه داره حرف میزنه
_ن..نکن....ت..روخدا.....بابا....م....مامان..نرید منم....ببرید.....بابا‌‌..مامان ....بابا.‌..یکاری کن .....نزار مامان....رو بزنه .....تروخدا هق هق
داشت گریه میکرد داشت ناله میکرد هر چقدر صداش میکردم بیدار نمی شد بلند شدم گفتم
+بچه ها بلند شید فیلیکس حالش خوب نیس
بلند شدن چانگبین گفت
*چی شده
+نمیدونم داره کابوس میبینه ولی بیدار نمیشه
بچه ها بلند شدن گفتم
+چی کار کنیم
لینو گفت
/برو یکم آب بیار
آب آوردم دادم بهش نشست رو پاهاش یکم با دستش رو صورت فیلیکس آب پاشید (تنها کاری که ما ایرانیا بلدیم)
رفتم نزدیکش گفتم
+حالت خوبه
_ا...اره...خوبم پاشد رفت بیرون گفتم
+من برم بیرون
رفتم بیرون دیدم نشسته رفتم نزدیکش نشستم پیشش گفتم
+خوبی عشقم
_اره عزیزم
+کابوس میدیدی
_اره کابوس میدیدم باز شروع شده
+بیب خیلی دوست دارم
_منم همینطور
بعد لباشو بوسیدم گفت
_بریم داخل
+بریم
Felix

BABY HARSH    HYUNLIXWhere stories live. Discover now