part 14

228 17 7
                                    

چک نشده


Felix

سوار ماشین شدیم راه افتادیم که هیون گفت
+اونجا چه اتفاقی افتاد
_هیچی بابا بچه های مامان بزرگ بودن
+چی میگفتن
_زر مفت
+چرا بخاطر حرفاشون ناراحت شدی چیگفت مگه
__گفت من نحسم بخاطر من پدر و مادرم مردن مامابزرگم بخاطر من مرد
+تو چی گفتی
_منم قشنگ ریدم بش کصکشو
+بیبی حرف بد نزن
_چشم ددی
+بیبی یکاری نکن همینجا کارت رو تموم کنم
_ولی ما دیروز باهم کار داشتیم و اینکه من خیلی درد دارم تو اصن حواست به من نیس
بعد ماشین رو آروم زدم کنار گفتم
_حالا هم برو پایین میخوام خودم برم
+شوخی میکنی دیگه نه
_اصلا
+لطفا بیبی من که صبح ازت پرسیدم گفتی درد ندارم الان چطور درد داری
_دارم دیگه اذیت نکن
+بیبی اینکارات تنبیه هم داره
_چرا اونوقت
+هم بخاطر حرف زشتت هم بخاطر اینکه الان منو داری اینجا پیاده میکنی
_هیون پیاده شو
+فیلیکس
_زود باش
+باشه تو مدرسه که همو میبینیم
پیاده شد رفت اگه بگم با این حرفش نترسیدم دروغ گفتم ولی بیخیال نشون دادم بعد حرکت کردم
Hyunjin
پیاده شدم رفت زنگ زدم جونگین گفتم
+جونگ بیا دنبالم فیلیکس تنها ولم کرده
خندید گفت
=چیکار کردی مگه
+بیا دنبالم توضیح میدم
÷باش کجایی
+خیابان اونچه سو
÷الان میام
بعد از چن دیقه جونگین اومد
سوار شدم گفتم
+فیلیکس ولی بگیر نگیر داره
خندید گفت چرا گفتم
+دیروز باهم سکس کردیم بعد صبح ازش پرسیدم درد داری گفت نه بعد الان میگه درد دارم بعدش من وسط خیابون تو ماشین چیکارش میتونستم بکنم بعد منو وسط خیابون پیاده کرد
قهقه زد گفت
÷عیبی نداره تحت فشار قرار گرفته
+تحت فشاره چی
÷سکس
هر دومون خندیدم راه افتاد چون نزدیک بودیم چن دقیقه ای رسیدیم
رفتم دیدم بچه ها رسیدن فیلیکسم سرش تو گوشیشه منم بافکری که به سرم زد نیشخند شیطانی زدم رفتم سمت بچه ها گفتم نقشه دارم نقشمو توضیح دادم بهشون آنان نیشخند زدن که رفتیم نشستیم بعد ازین که کلاس تموم شد رو به بچه گفتم
+دوستان یه لحظه بشینید
همه با کنجکاوی نگاهم میکردن گفتم
+من با لی فیلیکس رل زدم
همه با تعجب داشتن نگامون میکردن بعد یه اکیپ دختر که رو ما و روش داشتن با خشم یکی از دخترا گفت
﷼هیونجین اوپا چی تو این پسره ی هرزه دیدی که رفتی باهاش
همون لحظه که داشتم جوابشو میدادم فیلیکس گفت

Felix

_اوک من هیچی ندارم ولی تو خداوکیلی چی داری که انتظار داری بیاد تورو بگیره البته از یه هرزه ی همه جایی چندان انتظار بیش نمیره
داشت میومد سمتم گفت
﷼تو الان چیگفتی
_همونی که شنیدی
داشت سیلی میزد بم که دستشو گرفتم پیچوندم برش گردوندم با پام محکم ضربه زدم به پشت زانوش که محکم با زانو خورد زمین که همه فک کردن زانوش شکست جیغ بلندی کشید که دستش رو ول کردم رفتم جلوش نشستم رو زانوهام گفتم
_خیلیاتون قبل حرف زدن فکر نمی کنید بعد من وقتی میزنمتون جیغ و داد میکنید ولی اینکار رو حتما انجام بدید قبل هر حرفی فک کنید رفتم دم گوشش گفتم
_اره ی همه جایی یبار دیگه دور و بر هیون ببینمت مطمئن باش اتیشت میزنم
بعد با یه قیافه ای حرصی داشت تمام میکرد که من با نگا تاریک بش نگا میکردم که ترسید سرشو انداخت پایین رفتم سمت بچه ها گفتم
_با شماهام هستم حتما قبل هر حرفی فکر بکنید وگرنه به سرنوشت افتضاحی دچار میشید و اینکه تا وقتی بام کاری نداشته باشید باهاتون کاری ندارم
بد با هیونگام رفتیم به هیونگام گفتم
_خب امروز یدونه کلاس داریم بریم بیرون تا شب پایه اید؟
جونگین و سونگمین با هیجان داد زدن ارههههه
خندیدیم که هیونجین اومد گفت
+فیلیکس بیا یه لحظه
_اوک
رفتم پشتش که رفت دستشویی همینکه وارد شدم من رو محکم کوبوند به دیوار گفت
+که من رو وسط خیابون ول میکنی اره
تخس جواب دادم
_اره

BABY HARSH    HYUNLIXWhere stories live. Discover now