part 5

529 30 7
                                    

چک نشده

Felix

_منم دوست دارم
دیدم شوکه نگام میکنه انگار فک نمی‌کرد این جواب رو بهش بدم سرمو بردم جلو چشمام رو بستم لبامو گذاشتم رو لباش بی‌حرکت موندم بعد سرمو آوردم عقب
بعد اون سرشو آورد جلو منو بوسید یه بوسه ی هات رو شروع کردیم بعد از چند دقیقه که نفس کم آوردیم
از هم جدا شدیم گفت
+عاشقتم هیچوقت ترکم نکن
_منم عاشقتم
+فردا بیا با باباهام آشنا شو
_وای نه من نمیدونم چی بگم
خندید گفت
+چیزی لازم نیست بگی فقط میخوایم همدیگه رو ببینیم
_ولی خیلی استرس گرفتم از الان
اومد کنارم نشست بغلم کرد گفت
+عشق من استرس نگیر تو منو داری
_میدونم ولی خب برای اولین بار قراره پدرات رو ببینم
_راستی توعم دوتا پدر داری
+اره بیبی
از این لقبی که بهم داد سرخ شدم سرمو بردم تو گردنش مخفی کردم اون خندید گفت
+از چی خجالت میکشی بیبی
نالیدم گفتم
_اومم نگو اون کلمه رو
خندید گفت
+باشه بیبی
_اومممم
قهقه ی زد که گفتم
_پامیشم میگیرم میزنمتا
+تو حالا زخم داری بیبی
_اصن پاشو برو بیرون میخوام استراحت کنم
+باشه من رفتم بیبی
داشتم دورم میگشتم که چیزی پیدا کنم پرتاب کنم بهش که دیدم فرار کرد
_وای خدا اهه
Hyunjin

رفتم یکم غذا بخرم بعد برم پیش لیکسیم
رفتم یه بستنی بخرم که ببرم برا فیلیکس نمیدونم داست داره بستنی یا نه
خریدم رفتم تو ماشین زنگ زدم به اپام
+سلام بر اپای عزیزم
*سلام بر پسر خوشگلم
+خوبی آپا
*مرسی هیون چیشده که یادت اومده که مایی هم وجود داریم
+این چه حرفیه آپایه نازم من یه خبری دارم
*چیشده
+من دوست پسر دار شدم
*وای بلاخره
+فردا میارم ببینیدش
*حالا این کیه
+امم پسره و پسره آقای لیه
*همون که با بابات دوسته
+فک کنم
*آه چه خوب اونا آمریکا بودن تازه اومدن چون باباش بیشتر موقع میومد اینجا به شرکت اصلیش سر میزد تو آمریکا شعبه دومشه که مثل شعبه اولش معروفه  اینجا زیاد میموند آمریکا فک کنم همسرش و پسرش میموندن
+اوه نمیدونستم چون تو مدرسه با همیم دیدمش و از اون اول ازش خوشم اومد بخاطر یه مشکلاتی امروز تومدرسه چاقو خورده
*واتتتتت چرااااا
+آپا اروم باش حالش خوبه زیاد اندام های داخلی پاره نشده و اینکه بعدا تعریف میکنم چه اتفاقی افتاد
*باشه مراقبش باش واینکه یکم تو اون کار اهم یواش باش
(بچه ها فهمیدید دیگه منظورش سکسه)
+اپاااااا
*باشه پسرم من رفتم مراقب باش بای
+بای آپا
گوشی رو قطع کردم بعد نیم ساعت رسیدم
رفتم تو دیدم خوابیده رفتم نشستم کنارش اروم سرشو نوازش کردم پیشونیش رو نرم بوسیدم اروم صداش زدم
+بیبی نمیخوای پاشی ببین غذاخریدم برات پاشو بخوریم
دیدم اخم ظریفی بین ابروهاش نشست
+کوکی بیبی نمیخوای پاشی دیدم تو خواب نالید
گفتم باشه بیدار نشو هم من غذا هارو میخورم
هم میرم یه دوست پسر دیگه میگیرم
دیدم عین بق گرفته ها نشست رو تخت یه لحظه ترسیدم که چرا اون حرف رو زدم با حرفی که زد واقعا ترسیدم
_برو بگیر اگه زنده ازین اتاق رفتی بیرون
خنده مصنوعی کردم گفتم
+بیبی شوخی کردم خاستم ببینم چقدر منو دوست داری
_آره معلومه
منم سریع بحث رو عوض کردم
+بیا شام رو بخوریم سرد میشه 
داشتیم شام میخوردیم که گفتم
+فردا میریم پیش باباهام باهاشون هماهنگ کردم
دیدم یه لحظه هنگ کرد بعد گفت
_چرا انقد زود وای خدا واسه فردا چی بپوشم
خیلی سعی کردم خودمو کنترل کنم گفتم
+بیبی قبل ازینکه برم شام بخرم بهت گفتم فردا میریم خونه باباهام
_عه واقعا کی گفتی من مثله اینکه فراموشی گرفتم
بعد قیافش انقد کیوت شد که نتونستم جلو قهقهمو بگیرم که یدفعه حمله کرد سمتم منم سریع پاشدم فرار کردم گفت
_پدرسگ واس چی میخندی
+بیبی حرص نخور چروک میشی کسی نیس بگیرتت
ها
_چ چه زری زدی الان
رفتم سمتش خواست حمله کنه که گرفتمش بردمش تو بقلم
+بیب من باهات شوخی میکنم
_دیگه نکن چون زنده نمیمونی
+چشم بیب
_بگیر بخواب فردا میخوایم بریم خونه باباهات
+اوک بیبی
_شب بخیر عشقم
+شب بخیر لاو اروم زمزمه کرد اما من شنیدم
_دوستت دارم
+منم دوستت دارم
خوابیدیم فردا شد
Felix

انقدر استرس داشتم که هی پنج دقیقه یه بار میرفتم دستشویی تیپم یه شلوار کارگو سفید پیرهن سفید با کفش ال استار
هیونجین گفت
+بیبی مشکل پیدا کردی هی پنج دقیقه یه بار میری دستشویی
_هیون استرس گرفتم توعم بجا اینکه کمکم کنی استرسم کم شه ریلکس نشستی دسشویی رفتنه من رو چک میکنی
+بیب ناراحت نشو بعدم چه استرسی گرفتی یعنی از باباهام میترسی
_نه نه اصلا من فقط برا اولین بار میبینمشون میترسم
+عشقم نترس اونا خیلی مهربونن
بعد اومد بغلم کرد لب هامو بوسید
+عشقم استرس کم شد
_بهتر شد
+بیا بریم
_بریم
تو ماشین بودیم که گوشی هیون زنگ زد باباش بود

/هیون پسرم کجا موندید پس
+آپا داریم میایم
/زود بیایید
+اوکی
+بای
قطع کرد گفتم
_هیون چی باید بگم
+بیب چی میخوای بگی خب واقعیت رو
_اوکی
+عزیزم استرس گرفتی نه اینکه به مخت چیزی خورده باشه چرا چرت و پرت میگی
_فاک آپ بچ
+بله بیب
رسیدیم ماشین رو پارک کردیم یکم اون جای زخمم میسوخت اما انقدر نبود که نتونم راه برم یه پنت هاوس بود رفتیم از آسانسور بالا
زنگ در رو زدیم

خب خب خب
بچه ها حالتون چطوره ؟
چطور بود پارت ؟
امیدوارم دوست داشته باشید ❤❤💋






BABY HARSH    HYUNLIXWhere stories live. Discover now